اگر ذره ای انصاف و تحقیق، چاشنی کار شبهه افکنان می شد، هیچ گاه به راحتی تولید شبهه علیه آموزه های اسلامی نمی کردند.*
مقصود از گرگ حضرت یوسف!
در تفسیر منهج الصادقین در در ذیل آیات 17 و 18 از سوره مبارکه یوسف: «قالُوا یا أَبانا إِنَّا ذَهَبْنا نَسْتَبِقُ وَ تَرَکْنا یُوسُفَ عِنْدَ مَتاعِنا فَأَکَلَهُ الذِّئْبُ وَ ما أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَنا وَ لَوْ کُنَّا صادِقینَ، وَ جاؤُ عَلى قَمیصِهِ بِدَمٍ کَذِبٍ قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمیلٌ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلى ما تَصِفُونَ؛[یوسف/17] گفتند: «اى پدر! ما رفتیم و مشغول مسابقه شدیم، و یوسف را نزد اثاث خود گذاردیم و گرگ او را خورد! تو هرگز سخن ما را باور نخواهى کرد، هر چند راستگو باشیم! و پیراهن او را با خونى دروغین(آغشته ساخته، نزد پدر) آوردند گفت: «هوسهاى نفسانى شما این کار را برایتان آراسته! من صبر جمیل(و شکیبایى خالى از ناسپاسى) خواهم داشت و در برابر آنچه مىگویید، از خداوند یارى مىطلبم!»
این چنین بیان میشود: «مروی است که... پدر، ایشان را گفت: اگر چنانست که راست میگوئید، این گرگ که یوسف را خورده بگیرید نزد من آورید تا صدق قول شما را از او معلوم کنم. ایشان به صحرا رفتند و گرگی بگرفتند و دست و پای وی را ببستند و نزد پدر آورده بیفکندند و گفتند: این گرگی است که یوسف را خورده. یعقوب گفت: ای گرگ نزد من آی! آن گرگ بیامد و نزد یعقوب بایستاد. یعقوب گفت: ای گرگ! شرم نداری که میوه دل من و روشنی هر دو چشم مرا بخوری؟ گرگ به آواز آمد که: به حق پیری و موی سفید تو که من فرزند تو را نخورده ام! به درستی که خون و گوشت شما که پیغمبرانید بر ما حرام است و من مظلومم و بر من دروغ بسته اند و در این زمین غریبم...»
[1]. تفسیر منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، ج5، ص23.
وقتی از ماهیت و محتوای بسیاری از شبهات اینترنتی و ماهواره ای که علیه آموزههای و منابع اسلامی مطرح میشود خوب نگریسته شود متوجه میشویم که شبهه افکنان، بدون قضاوت منصفانه و بدور از تحقیق و با تکهبرداری از آیات و روایات نسبتهایی را به منابع اسلامی تحمیل میکنند که واقعیت خارجی نداشته بلکه نوعاً برداشت های غیر علمی و دور از حقیقت شبهه افکنان است. در این نوشتار به بررسی و پاسخ یکی از این شبهات اینترنتی خواهیم پرداخت: