وبگاه عالی نیوز

در صورت دسترسی به اینترنت؛ آدرس را کلیک فرمایید

وبگاه عالی نیوز

در صورت دسترسی به اینترنت؛ آدرس را کلیک فرمایید

آخرین اخبار از خبرگزاریها:
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف:

و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فيها الي رواة حديثنا فانهم حجتي عليكم و انا حجةالله عليهم: ... و اما در رخدادهايي كه پيش مي آيد به راويان حديث ما مراجعه كنيد؛ زيرا آنان حجت من بر شمايند و من حجت خدا بر آنان هستم

آخرین نظرات
  • ۲۳ آذر ۰۰، ۲۰:۴۲ - آفیس 365 برای کسب‌و‌کارها
    جالب بود
  • ۲۳ آذر ۰۰، ۱۹:۲۵ - کناف سقف
    عالی

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عشق» ثبت شده است

داستانک,داستانهای آموزنده

داستان سیمرغ عطار

یکی بود یکی نبود. غیر از خدا هیچکس نبود، هیچکس نیست، هیچکس نخواهد بود و هرچه هست از آن اوست.

 آمدست، در سراینده های شعر پارسی و افسانه دیرین ایران زمین؛ روزی، روزگاری جمیع پرندگان جلسه ای تشکیل دادند تا پادشاهی نیک سرشت برای خود انتخاب کنند. رییس جلسه هدهد دانا بود. هدهد گفت: دوستان! پادشاه قبلا انتخاب شده است؛ نامند سیمرغ او را! و ماوایش در کوه قاف باشد، باید برای ملاقات ایشان از هفت وادی گذر کرد. و بر شمرد آنها را یک به یک. چون شنیدند، مقصود آن شد و تصمیم بر آن. قصد کردند و داستان سفر ایشان اینچنین آغاز شد.

۰ نظر تعداد بازدید از این مطلب ۱۰۰۶ نفر

امام جمعه موقت تهران با انتقاد از تحریف اظهاراتش در خطبه‌های نماز جمعه، گفت: امکان ندارد من بخواهم به مردم حتی معترضین و آن‌هایی که بخاطر اعتراض بیرون آمدند بی‌احترامی کنم.

به گزارش افکارنیوز، حجت‌الاسلام و المسلمین کاظم صدیقی امام جمعه موقت تهران با انتقاد از تحریف اظهاراتش در خطبه‌های نماز، گفت: مردم مایه افتخار ما هستند و تمام پیروزی‌ها در جنگ و انقلاب و فتنه‌ها بواسطه همین مردم است. بنده خوشبختانه در این خطبه بلندگوی مردم بودم و آنچه را که معترضین به مشکلات معیشتی توجه داشتند، به نمایندگی همه آنها، پشت تریبون نماز جمعه جهانی کرده و دردشان را به گوش مسئولین رساندم.

وی گفت:

۰ نظر تعداد بازدید از این مطلب ۹۴۱ نفر

روزی روزگاری دخترکی فقیر دل به پسر پادشاه شهر بسته بود آنقدر که روز و شب در رویای او بود.

دخترک آنقدر سر به عشق پسر پادشاه سپرده بود که هیچ مردی در چشمانش جلوه نمیکرد.

خانواده ی دخترک و دوستانش که از عشق او خبر داشتند به وی توصیه می کردند که دل از این عشق ناممکن برگیرد.

و به خواستگارانی که مانند خودش فقیر بودند پاسخ دهد.اما او تنها لبخند میزد .

او میدانست که همگان تصور میکردند او عاشق پول و مقام پسر پادشاه شده …

اما خودش میدانست که تنها مهر پاک او را در سینه دارد . روزگار گذشت تا خبری در شهر پیچید .

۰ نظر تعداد بازدید از این مطلب ۸۵۹ نفر

یکی از دوستان صمیمی ام در تعطیلات پیش من آمد و چند روزی را در خانه ام مهمان بود.

همزمان شوهرم به ماموریت رفت و متاسفانه پسر پنج ساله ام هم به شدت سرما خورده بود.

این روزها، از صبح تا شب مشغول کار و مواظب بچه ام بودم و فوق العاده گرفتار شدم.دوستم با دیدن چهره استخوانی من، شوخی کرد و گفت: «عزیزم، زندگی تو رو که می بینم دیگه جرئت نمی کنم بچه دار بشم.» از حرف های دوستم بسیار تعجب کردم و پرسیدم: «عزیزم، چرا چنین احساسی داری؟»دوستم با همدردی به من گفت: «چون این روزها دیدم که هر روز از صبح تا شب مثل یه روبات کار می کنی. غذا می پزی، لباس می شوری، بچه را به مدرسه و بیمارستان می بری، چه روز بارونی چه آفتابی ، کار یه مادر هیچ وقت تعطیل نمی شه. از قبل خیلی لاغرتر شدی و توی صورتت چین وچروک پیدا شده.»دوستم آهی کشید و باز گفت: «بهترین روزها برای یک زن در همین روزمرگی ها و کارهای فرعی به هدر میره. عزیزم، منو نگاه کن. چه برای کار چه برای مسافرت هیچ بار خاطری ندارم و زندگی آسانی دارم.» از حرف های دوستم بسیار خندیدم و گفتم:

۰ نظر تعداد بازدید از این مطلب ۱۲۲۶ نفر

روانشناسی عشق

عاشق شدن، دوست داشتن نیست‎

 

کسانیکه به دیگران عشق می ورزند، با عشق ورزیدن، زندگی دیگران را با شادی، سرزندگی و فهم یا درک که بخشی از وجود آنهاست، پر می کنند. زمانی که همه این چیزهای خوب، زندگی فرد را در برگرفت، آن احساسات را بروز می دهد، شادی تولدی نو می بخشد که می تواند بین هر دو آنها تقسیم شود. بنابراین با عشق ورزیدن، مردم به طور غیرارادی عشق را دریافت می کنند، ولو اینکه آنها با این قصد و غرض عشق نورزیده باشند.

۰ نظر تعداد بازدید از این مطلب ۲۰۲۰ نفر

روزی که  از من خواستگاری کرد با شادی و شعف و با سراسیمگی آن را پذیرفتم. یافتن همسری مانند او با شرایطی که داشت شانسی بود که همیشه به سراغ من نمی آمد و من جزو معدود دخترانی بودم که توانسته بودم همسر پاک و نجیبی مانند وی را پیدا کنم.

۰ نظر تعداد بازدید از این مطلب ۱۰۶۴ نفر