در آن دوران اقلیت مجلس بهدلیل اعتقادی که به مشروطیت و قانون اساسی داشتند و رژیم مشروطه را با توجه به اوضاع آن روز کشور مناسبتر از جمهوری میدانستند، با جمهوری رضاخانی به مخالفت پرداختند و تغییر رژیم مشروطه به جمهوری را غیرضروری میدانستند. از نظر مخالفان، مشروطه برای ایران کافی و وافی و حمایت از آن به منزله حمایت از آزادی بود. به اعتقاد آنان کسانی که واقعا طالب پیشرفت و آزادی ایران بودند باید تلاش خود را در راستای تکامل و اجرای کامل مشروطیت و قانون اساسی بهکار گیرند، نه اینکه درصدد انهدام آن برآمده و به تبلیغ جمهوریت بپردازند
به گزارش اصلاحات نیوز؛ روی کار آمدن رضاخان و استقبال مردم از سردار سپه، یکبار دیگر اولویت ایرانیان را معرفی کرد؛ نخست امنیت و بعد آزادیخواهی و مشروطهطلبی. سر و کله رضاخانها هم دقیقا زمانی در تاریخ ما پیدا شده که کشور مبتلا به امراض کشنده آشوب، تجزیه و ناامنی بوده است. قزاق چکمهپوش نیز در شرایط بیثباتی، خود را ناجی ایران و منادی امنیت خواند. زمانی که اقوام به جان هم و همهشان به جان حکومت مرکزی افتاده بودند.
فکر مذهبی که خراب شده، به مراجع توهین شده. به رهبری بی حرمتی شده، افکار خرافی جای افکار مترقی مطهری و طالقانی و بهشتی را گرفته. سلامت مالی که چه عرض کنم، آنچه این روزها رخ می دهد همه هویداست اصلا در یک جمله عرض کنم، احمدی نژاد مخ خیلی ها را تکان داد!