عالی نیوز به نقل از رهروان ولایت ـ در مورد دو واژه کفر و شرک باید گفته شود که اینها صرفاً مرادف با انکار خدا نیستند، چون امکان دارد کسی کافر یا مشرک باشد, امّا خدا را قبول داشته و او را به عنوان خالق آسمانها و زمین پذیرفته باشد.
کما اینکه قرآن، دیدگاه مشرکان را درباره خداوند متعال در سوره زمر، آیه 3 چنین بیان میفرماید: وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى؛ کسانى که غیر از خدا را ولىّ خود مىدانند و میگویند: پیروی ما از آنان به جهت این است که ما را به خدا نزدیک گرداند.
این به دلیل آن است که بت پرستان عقیده داشتند: چون به خدا دسترسی عقلی و جسمی نداریم, بنابراین نمیتوانیم او را به خوبی و به صورت ملموس عبادت و پرستش کنیم. لذا کسانی را که عقیده داشتند آنان مقرّب درگاه خدا هستند, به عنوان ربّ (نه خالق) میپذیرفتند و عقیده داشتند که خدا ربوبیت خود (نه خالقیتش) را به آنان تفویض (واگذار) نموده و آن چه مربوط به خداست, خلقت و ایجاد عالم و تنظیم امور بوده, امّا اداره و ربوبیت عالم را به مقربان خود اعم از ملائکه و بعضی انسانها یا جنها واگذار نموده است که اینان عالم را تدبیر میکنند و باران میفرستند، درختان را سبز میکنند، دانه را میرویانند و... در حقیقت، عبادت و پرستش و کُرنش خود را در برابر اینان قرار میدادند, چون دسترسی به ذات خدا از جهت فهم و ادراک نداشتند, مثلاً ملائکه را عبادت میکردند و بعضی انسانها یا جنها را میپرستیدند و میگفتند: اینان مقرّب درگاه خدا هستند و ما که اینان را عبادت می کنیم, به خدا نزدیک می شویم, در حقیقت اینان واسطه بین خلق و خدا هستند.
بنابراین در سوره توبه، آیه 31 میخوانیم: «اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَم; آنان أحبار و رهبان (علمای دینی) و مسیح بن مریم را ربّ (و نه خالق) خود می دانستند».
کما اینکه در سوره آآل عمران، آیه 80 فرمود: «وَلَا یَأْمُرَکُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلَائِکَةَ وَالنَّبِیِّینَ أَرْبَابًا; خداوند به شما امر نکرده است که ملائکه و پیامبران را ربّ خود بدانید».
از این آیات استفاده میشود که آنان, ملائکه و انبیاء و حضرت مسیح (علیهالسلام) و أحبار و رهبان را ربّ خود میدانستند.
این انحراف، نقطه آغازی بود تا کم کم، بت پرستان تمثال هایی از ملائکه و انبیا به صورت مجسّمه درست کردند و آنها را در معبدهای خود قراردادند و در برابر آنان خضوع و عبادت میکردند. اینان در حقیقت بتها را نمیپرستیدند, بلکه ملائکه یا انبیا یا رهبان و احبار را میپرستیدند, امّا جاهلان از بت پرستان همین بتها و مجسّمهها را عنوان رب ّمیپرستیدند.
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان , ج 17 ص 233 دراین باره میفرماید: بتپرستها بین بتها و ارباب بتها فرق نمیگذاشتند و بتها را عبادت میکردند. پس بتپرستها نیز خدا را به عنوان خالق قبول داشتند. حتی عبادت را برای خدا میدانستند, لکن عقیده داشتند که چون به خدا دسترسی نیست, مقرّبان خدا را به عنوان ربّ میپرستیدند و بتها نیز تمثال ربّ بود. در حقیقت معبود بت پرست ها ارباب و رب ّها بود, نه بت ها و لکن جاهلان همان بتها را ربّ می دانستند.
در آیات متعدد قرآن هم؛ ازجمله سوره عنکبوت، آیه 61، بت پرستان و کفّار، اعتقاد به خالقیّت خدا را ابراز میدارند: لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ; اگر از آنان سؤال کنى, خالق آسمان ها و زمین و مسخّر شمس و قمر کیست؟ می گویند: خدا.
آیه 25سوره لقمان و آیه 38 سوره زمر و آیه 9 و 87 سوره زخرف همین مضمون را دارد.
همین بحث در مورد واژه کافر نیز هست که مرادف با انکار خدا نیست, بلکه بعضی از کفّار یا أغلب کفّار، خدا را قبول داشتهاند و دارند. بلی دهریین یا به تعبیر امروزی کمونیستها, منکر خدا و کافرند و به او عقیده ندارند و خلقت عالم را ازلی یا اتفاقی میدانند, ولی بقیه کافران؛ مانند یهود و نصارا و غیر آن ها، خدا را خالق خود و خالق آسمان ها و زمین میدانند.