کارنامهی مواضع برخی از افراد و جریانهایی که بعضا ادعای در خط امام و انقلابی بودن داشتند نشانگر هدفدار بودن این حمایت ها است. این تلاش ها برای سواستفاده ریاکارانه از منسوبین به امام در مقاطعی از تاریخ انقلاب اسلامی به حدی بوده است که در مواردی واکنش شدید حضرت امام (ره) علیه را بدنبال داشته است.
ابوالحسن بنیصدر یکی از نخستین افرادی بود که به این حربه دست زد. پس از انتخابات ریاست جمهوری دوره اول و انتخاب بنی صدر از سوی مردم برای تصدی این سمت، او سعی داشت با انتخاب فردی وابسته به خود به عنوان نخست وزیر، برنامههای بلندپروازانهاش برای قبضهی قدرت را عملیاتی کند.
مجلس اما به عنوان قوهای که باید به نخست وزیر رای اعتماد بدهد حاضر به پذیرش افراد پیشنهادی بنیصدر نبود. از این روی بنیصدر که از طریق رسانههای وابسته به خودش و همچنین رسانههای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) خود را طرفدار امام و مخالفانش را دشمن امام مینامید؛ تلاش کرد تا مجلس را در برابر عمل انجام شده قرار دهد و حجت الاسلام سید احمد خمینی فرزند امام را به عنوان گزینهی پیشنهادی نخست وزیری برگزید.
بنیصدر نیک میدانست که درصورت انتخاب سید احمد خمینی به این سمت، ایشان به دلیل انتساب به بیت امام سعی خواهد کرد از تفرقه و اختلاف جلوگیری کند و همین سبب سوءاستفادهی شخصیت وقیحی مانند بنیصدر خواهد شد. وی در نامهای به حضرت امام نوشت:
زمان: 1 مرداد 1359/ 10 رمضان 1400
بسمه تعالى
حضور مبارک حضرت آیت اللَّه العظمى امام خمینى
به عرض مى رساند، در اوضاع و احوال فعلى و با توجه به اینکه جامعه ما جامعه جوانى است و هیجان مثبت کار براى قرار دادن کشور در خط تولید و فعالیت، جنبه معنوى و هیجان آفرین را جنبه اصلى مى گرداند، حاج احمد آقا یکى از مناسب ترین اشخاص براى تصدى نخست وزیرى است. در صورتى که موافقت فرمایید عین صواب است.
ابو الحسن بنى صدر
امام اما بصیرتر و دنیادیده تر از آن بود که گول سالوس صفتی خود سیاستمدارپندارانی چون بنیصدر را بخورد. بنابراین بلافاصله با این مسأله مخالفت کرد و اعلام کرد که قصد ندارد اعضای خانواده شان در امور حکومتی دخالت داشته باشند. ایشان در پاسخی کوتاه به درخواست نخست وزیری سید احمد؛ خطاب به بنیصدر نوشت:
بسمه تعالى
بنا ندارم اشخاص منسوب به من متصدى این امور شود. احمد، خدمتگزار ملت است و در این مرحله با آزادى بهتر مى تواند خدمت کند. و السلام علیکم.
روح اللَّه الموسوی الخمینى
اقدامات سید حسین خمینی در جایگاه نوهی امام و فرزند سید مصطفی خمینی، دیگر زمینهای بود که امام را به مخالفت با فرو افتادن اعضای خانوادهاش در دامان سیاستبازان واداشت. اگرچه وی در ابتدای انقلاب اسلامی بسیار جوان بود اما در عرصه سیاسی فعالیت محسوسی داشت، بهگونه ای که یکی از طرفداران شناخته شده جریان ابوالحسن بنی صدر و سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به شمار می رفت و حتی پس از عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا توسط امام خمینی در خردادماه ۱۳۶۰ و همچنین رای مجلس شورای اسلامی به عدم کفایت رییس جمهور چند روز بعد از آن، وی نه تنها حاضر به مرزبندی با بنی صدر و جریان منافقین نشد، بلکه بر حمایت خود از جریان مذکور اصرار کرد و این به حدی رسید که در مشهد در مقابل مخالفین بنی صدر دست به اسلحه برد.
اما مرور سیرهی عملی بنیانگذار کبیر انقلاب در برهه های حساس تاریخی می تواند به عنوان الگویی راهگشا در گره های تاریخی عصر حاضر مورد استفاده قرار گیرد. امام در نامه ای به حسین خمینی می نویسند:
«پسرم، حسین خمینی! جوانی برای همه خطرهایی دارد که پس از گذشت آنها انسان متوجه میشود . من میل دارم کسانی که به من مربوط هستند در این کورانهای سیاسی وارد نشوند، من امید دارم که شما با مجاهدت در تحصیل علوم اسلامی و با تعهد به اخلاق اسلامی و مهار کردن نفس اماره بالسوء، برای آتیه مورد استفاده واقع بشوی.«
و در ادامه نیز با تاکید بر عدم ورود سید حسین به بازی های سیاسی به عنوان واجب شرعی تاکید می کنند: «من علاوه بر نصیحت پدری پیر، به شما امر شرعی میکنم که در این بازیهای سیاسی وارد نشوی و واجب شرعی است که از این برخوردها احتراز کنی؛ من به شما امر میکنم به حوزه علمیه قم برگرد و با کوشش، به تحصیل علوم اسلامی و انسانی بپرداز.»
اینکه نام حضرت امام برای مردم ایران نامی مقدس و به تبع آن منسوبین به ایشان به همین واسطه مورد احترام مردم و رهبر انقلاب هستند، امری غیر قابل کتمان است، و اتفاقا همین جایگاه است که از ابتدای انقلاب تا کنون سیاست بازان حرفه ای را بر آن داشته تا با استفاده از این نام و جایگاه به مقاصد سیاسی خود نائل شوند.