
عالی نیوز به نقل از رهروان ولایت: حضرت امام خمینی(رحمةاللهعلیه) چه قبل و چه بعد از انقلاب بر مسأله وحدت اسلامی تأکید داشتهاند. در قدیمیترین سند مبارزاتی ایشان که در اردیبهشت ۱۳۲۳ خطاب به همه علماء و ملّت مسلمان نوشتهاند، تفرقه بین مسلمین را علّت چیره شدن استکبار جهانی بر ملل مسلمان معرّفی کرده و از لزوم وحدت و برادری بین ملل مسلمان سخن میگویند. [۱]
تعبیر «برادر» برای سایر مسلمانان، کلید واژۀ رایجی در ادبیّات امام راحل بوده است. به این قسمت از مصاحبه ایشان با نماینده جنبش فتح فلسطین که در سال ۱۳۴۷ ایراد شده دقّت کنید:«برادران ما که به یارى خداوند توانا پیروزى نهایى از آن آنهاست، یعنى مردان برجسته جنبش «فتح» و رزمجویانش نیروهاى «عاصفه» و دیگر فداییان آزاده از مجاهدان راه خدایند و پشتیبانى و کمک به آنان با تمام نیرو و امکان واجب است.»[۲]
در آبان ۱۳۵۷ در پاریس هم در پاسخ به سؤال خبرنگار که در مورد کمک به مسلمانان روسیه فرمودند:« آنها برادران ما هستند. ما با تمام مسلمانان برادر هستیم و این یک اصل اسلامى است که هر مسلمانى باید به مسلمان دیگر کمک کند.»[۳]
در سایر سخنرانیها و دستنوشتههای امام در مقاطع مختلف بر لزوم حفظ وحدت اسلامی و برادری دینی تأکید شده است. ایشان در مردادماه ۱۳۵۹ در حسینیه جماران سخنرانیای با موضوع اتّحاد و برادری همه مسلمین ایراد فرمودند و اتّحاد و برادری بین مسلمانان را منشأ پیروزیهای آنها دانستند. در بخشی از این سخنرانی فرمودند:«ملت ایران وقتى که با هم مجتمع شدند و برادروار با هم در کنار هم بودند و همه توجه به برادرى اسلامى خود داشتند، قدرتهاى بزرگ نتوانستند در مقابل این برادرها؛ در مقابل اینهایى که مجتمع با هم شدند، نتوانستند در مقابل اینها قیام کنند و تاب مقاومت بیاورند؛ همه راه خودشان را گرفتند و رفتند، گرچه بعض از ریشههاى فاسدشان مخفیانه در این ملت و در این کشور هست، لکن این ریشههاى فاسد نمىتوانند این اخوت ایمانى که الآن در شما هست این را به هم بزنند. این اخوت ایمانى که خداى تبارک و تعالى امر به اخوت کرده است و عقد اخوت بین مؤمنین انداخته است، انحصار به مؤمنین ایران ندارد. انحصار به مؤمنین یک کشور ندارد. این عقد اخوت بین تمام مؤمنین دنیاست. تمام ممالک اسلام باید با هم مثل برادر باشند و اگر ممالک اسلامى مثل برادر با هم باشند و تودههایى که در هر کشورى زندگى مىکنند با تودههاى کشور دیگر مثل برادر نظر داشته باشند، اینها بر همه قدرتهاى عالم مسلط خواهند شد.» [۴]
هر عاقل منصفی که به صحیفۀ امام اندک مراجعهای داشته باشد، به روشنی تأکید ایشان بر اخوّت و برادری اسلامی را از همان ابتداییترین نوشتارها و گفتارهای ثبت شدۀ ایشان تا پایان عمر ملاحظه میکند امّا دشمنان مکتب خمینی و دنبالهروهای آنان، اینهمه دلیل روشن را رها کرده و برای تخریب چهرۀ این بزرگمرد دست به تزویر زدند و با تقطیع کلام ایشان در کتاب «المکاسب المحرّمه» اینطور نشان دادند که امام در مباحث فقهی خود چیز دیگری گفته و در آنجا غیر شیعیان را برادر ندانسته!
کتاب مزبور در سال ۱۳۳۹ در موضوع درآمدهای حرام(مکاسب محرّمة) نگاشته شده است. در بخشی از آن به بحث "غیبت" اشاره شده. یکی از مسائل فقهی غیبت بحث غیبت از اهل سنّت است. در این باره بین فقها اختلاف نظر است که آیا غیبت اهل سنّت جایز است یا خیر؟
حضرت امام در ابتدای بحث به سخن برخی از کسانی که
اهل سنّت را تکفیر میکنند[۵] و از این باب غیبت آنها را جائز میدانند،
اشاره کرده و به شدّت با تکفیر اهل سنّت مخالفت میکنند. (البته در کتاب
الطهارة خود بحث تکفیر اهل سنّت را به صورت مفصّل مطرح کردهاند.) حضرت
امام غیبت اهل سنّت را جائز دانستهاند نه از این نظر که اهل سنّت کافر یا
مشرکاند بلکه از این جهت که حرمتِ یک عمل، نیازمند دلیل شرعی از آیات،
روایات و عقل است و دلایل شرعی، فقط حرمت غیبت شیعیان را اثبات میکند نه
بیش از آن.[۶]
ایشان هرچند اخوّت اسلامی را بین شیعیان و اهل سنّت ثابت میدانند اما بحث
غیبت را از جمله حقوق و تکالیف اخوّت ایمانی که حدّ بالاتری از برادری است
ثابت میدانند.
دشمنان مکتب امام از این همه بحث فقط یک جمله را تقطیع کرده و در عکسنوشتههای خود قرار میدهند و آن جمله اینکه:«فغیرنا لیسوا بإخواننا؛ اهل سنّت برادران ما نیستند!»[۷] در حالیکه قبل و بعد از همین جمله، اخوّت اسلامی را مطرح کرده و کسی که همه عبارت را بخواند متوجّه میشود که این قسمت عبارت به صورت یک احتمال مطرح شده و منظور ایشان این است که اخوّت ایمانی بین ما و اهل سنّت برقرار نیست بلکه تنها اخوّت اسلامی برقرار است و بحث حرمت غیبت تنها مبتنی بر اخوّت ایمانی است.
بنابر این در دیدگاه حضرت امام در مورد اخوّت اسلامی که از مبانی مسأله وحدت مسلمین است، هیچ تغییر و تبدّلی حاصل نشد و از همان ابتدا امام خمینی بر این اساس سخن گفته، مطلب نوشته و عمل کرده است.
----------------------------------------------
پی نوشت:
[۱]. خودخواهى و ترک قیام براى خدا ما را به این روزگار سیاه رسانده و همه
جهانیان را بر ما چیره کرده و کشورهاى اسلامى را زیر نفوذ دیگران درآورده.
قیام براى منافع شخصى است که روح وحدت و برادرى را در ملت اسلامى خفه
کرده. صحیفه امام، ج۱، ص: ۲۲.
[۲]. صحیفه امام، ج۲، ص: ۱۹۹.
[۳]. همان، ج۴، ص: ۳۳۸.
[۴]. همان، ج۱۳، ص: ۱۳۱.
[۵]. اخباریونی مثل محدّث بحرانی.
[۶]. المکاسب المحرمة، ج۱، ص: ۳۷۶: ثمّ إنّ الظاهر اختصاص الحرمة بغیبة
المؤمن، فیجوز اغتیاب المخالف إلّا أن تقتضی التقیة أو غیرها لزوم الکفّ
عنها. و ذلک لا لما أصرّ علیه المحدّث البحرانی بأنّهم کفّار و مشرکون،
اغترارا بظواهر الأخبار، و قد استقصینا البحث معه فی کتاب الطهارة عند
القول بنجاسة المخالف و قلنا: إنّ الإسلام لیس إلّا الشهادة بأن لا إله
إلّا اللّه و أنّ محمّدا رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله و سلّم، و ذکرنا
الوجه فی الأخبار الکثیرة الدالّة على أنّهم کفّار أو مشرکون، بل لقصور
أدلّة حرمة الغیبة عن إثباتها بالنسبة إلیهم.
[۷]. المکاسب المحرمة، ج۱، ص۳۷۹.