قبول غیبت امام زمان(ع) برای برخی مسلمانان نیز جای شبهه و استبعاد دارد. و حال آنکه مسأله غیبت، مختص به امام عصر(أرواحنا فداه) نبوده، بلکه طبق بیان قرآن کریم و روایات فراوان تعدادی از پیشوایان گذشته نیز، از آن جمله: صالح، یونس، موسی، عیسی، خضر(علیهمالسلام) و... به علل و جهاتی غیبت اختیار کرده، و از انظار مردم پنهان میشدند.
عالی نیوز به نقل از برای همه مفیده: در ادامه مطلب جریان برخی انبیاء، که آنها نیز برای مدتی از أنظار مردم غائب بودند را مطالعه بفرمایید.
ابوبصیر میگوید: از امام صادق(ع) شنیدم که میفرمود: تمام غیبتهای پیامبران در زندگی قائم ما اهلبیت نیز مو به مو جاری است. میگوید: عرض کردم، آیا قائم از شما اهلبیت است؟ حضرت فرمود: ای ابوبصیر او پنجمین فرزندم پسرم موسی کاظم(ع) و فرزند بانوی کنیزان عالم است.
غیبتش چندان طولانی گردد که اهل باطل دچار تردید شوند، سپس خداوند او را ظاهر کرده و شرق و غرب جهان را به دست او بگشاید، و عیسی بن مریم از آسمان فرود آید و پشت سر او نماز گذارد، زمین با نور خداوند منور گردد، و جایی در روی زمین نمیماند که در آن غیر از خداوند عز و جل پرستش شود، همه ادیان باطل از میان برود، و فقط دین خدا میماند، هر چند مشرکین نپسندند!(بحارالانوار۵۱: ۱۴۶)
نمونههایی از غیبتهای پیشوایان گذشته
1ـ حضرت خضر(ع): به تصریح قرآن کریم حضرت موسی قبل از دور، غیبش با او آشنا شده، از علم او بهرمند میشد، او با اینکه از دیدگان پنهان بود هرگز از حوادث و اوضاع زمان غفلت نداشت. و روی ولایت و اختیاراتی که از جانب خدا به او داده شده بود در اموال و نفوس تصرّف میکرد و اوضاع را طبق مصالحی رهبری مینمود.
داستان وی با حضرت موسی(ع) در قرآن (آیات59 تا 82 کهف) ذکر شده است.
2- حضرت یوسف(علیهالسلام): محمد بن مسلم گوید بر امام باقر(علیهالسلام) وارد شدم و میخواستم از قائمآل محمد پرسش کنم. امام باقر(علیهالسلام) پیش از آنکه من سؤال کنم فرمود: ای محمد بن مسلم در قائمآل محمد شباهتی با پنج تن از انبیا وجود دارد ... اما شباهت او با یوسفبنیعقوب آن است که از خاص و عام غایب میشود و از برادرانش نیز مخفی است و امر او بر پدرش هم پوشیده است با وجود اینکه مسافت بین او و بین پدرش و خاندان و شیعیانش کم بود. (کمال الدین و تمام النعمة1: 280)
3-غیبت حضرت موسی بن عمران(ع): طبق تصریح قرآن حضرت موسی چهل روز تمام از بنی اسرائیل دوری گزید، تا اینکه این مدت سپری شد و دوباره به سوی قومش برگشت.(بقره:51؛ اعراف: 142)
4ـ و همچنین داستان یونس(ع): وقتی قوم او بر مخالفت خود افزودند و او را سرزنش کردند، حضرت یونس(ع) از میان آنها بیرون رفت به طوری که هیچ کس نمیدانست او کجاست.
طبق تصریح قرآن کریم حضرت یونس مدتی در شکم ماهی محبوس و از دیدگان امت خود پنهان بود.
خداوند او را به جهت مصلحتی در شکم ماهی زنده نگه داشت. سپس او را بیرون آورده و سالم به سوی قومش باز گردانید.(داستان حضرت یونس، در سورهی انبیا، آیهی 87 و صافات، آیهی 140 به بعد آمده است).
5ـ داستان غیبت حضرت عیسی(ع): یهود و نصاری بر کشته شدن وی اتفاق دارند، اما خداوند میفرماید: «و قولهم إنا قتلنا المسیح عیسی ابن مریم رسول الله و ما قتلوه و ما صلبوه ولکن شبّه لهم و انّ الّذین اختلفوا فیه لفی شکّ منه ما لهم به من علم الاّ اتّباع الظّنّ و ما قتلوه یقیناً. بل رفعه الله الیه و کان الله عزیزاً حکیماً»(نساء: 156)؛ و گفتارشان که ما مسیح عیسی بن مریم پیامبر خدا را کشتیم در حالی که نه او را کشتند و نه بدار آویختند، لکن امر بر آنها مشتبه شد و کسانی که در مورد(قتل) او اختلاف کردند از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی میکنند و قطعاً او را نکشتند.
عیسی بن مریم هم اکنون زنده و غایب است و طبق روایات در زمان ظهور مهدی روحی فداه از آسمان به زمین فرود میآید.
چنانکه رسول خدا(ص) فرمود: «یلتفت المهدیّ و قد نزل عیسی بن مریم کانما یقطرمن شعره الماء فیقول المهدی: تقدّم صلّ بالنّاس فیقول عیسی: اقیمت الصّلوه لک، فیصلّی خلف رجل من ولدی»؛(عقد الدرّر فی أخبار المنظر: 38)
یعنی مهدی متوجه میشود که عیسی فرزند مریم از آسمان فرود آمده و گوئی از موهای سر و صورتش آب میریزد، مهدی روحی فداه به او میگوید: جلو بایست و با مردم نماز بخوان، حضرت عیسی (ع) میگوید: نماز باید به وسیله شما اقامه شود، پس عیسی پشت سر مردی از فرزندان من ایستاده و نماز میخواند.
6ـ غیبت حضرت صالح(ع): حضرت صالح از پیامبران عظیم الشأن است و نام مبارکش 9 بار در قرآن آمده و از حیث زمان بعد از نوح و قبل از ابراهیم (ع) بوده است.
حضرت صالح بر قوم ثمود که مردمی بت پرست بودند مبعوث شد. ایشان مدتی از نظر قومش غایب شد، صالح در روز غیبت مردی کامل و دارای شکمی هموار و اندامی زیبا، و محاسنی انبوه، و گونه های کم گوشت، میانه بالا و متوسط القامه بود، پس از غیبت چون به سوی قوم بازگشت تغییر کرده بود و او را نشناختند. و در موقع بازگشت وی، قومش سه دسته شدند:
صالح گفت: من همان صالح هستم که ناقه را برای شما آوردم، گفتند درست میگویی منظور ما نیز پرسش از همین مطلب بود، ولی بگو بدانیم ناقه چه علائمی داشت؟!
صالح گفت: علامت ناقه این بود که یک روز برای خوردن آب به آبشخور میرفت و روز دیگر آن را برای شتران دیگر میگذاشت. گفتند درست گفتی، ما به خدا و آنچه تو از نزد او آوردی ایمان 1ـ دسته اول منکر وی شدند. 2ـ دسته دوم مشکوک بودند. 3ـ دسته سوم یقین داشتند که او صالح پیغمبر است.
7ـ داستان غیبت لاوی بن برخیا: داستان مشروحی درباره نعثل یهودی در تشرف به خدمت رسول اکرم (ص) نقل شده که تفصیل آن چنین میباشد:
نعثل چون پاسخ همه سؤالاتش را از پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) دریافت کرد، شهادتین بر زبان جاری کرد و گفت: من در کتب انبیاء قبل دیدم که در آخر الزمان پیغمبری میآید که نامش «احمد» و «محمد» است، و او خاتم الانبیاء بوده و اصیاء او دوازده نفر به عدد اسباطند. رسول اکرم(ص) به نعثل میفرماید: آیا اسباط را میشناسی؟
نعثل گفت: آری، آنها دوازده نفرند که نخستین آنها لاوی بن برخیا است. او مدتی از بنی اسرائیل غایب شده، سپس به میان قوم خود برگشت، و دین خدا را پس از اندراس و از هم گسیختگی از نو زنده کرد، و با پادشاه ستمگری به نام «قرسطیا» جنگید و او را کشت.
حضرت فرمود: آنچه در میان بنی اسرائیل واقع شده در میان امت من نیز مو به مو واقع خواهد شد، دوازدهمین فرزند من غایب میشود، به طوری که دیده نمیشود!
وقتی به طرف امت بازگشت میکند که از اسلام اسمی و از قرآن جز رسوم و آداب ظاهری نمانده باشد! در چنین شرایطی خدا به او اجازه خروج میدهد! و خدا اسلام را به وسیله او ظاهر کرده و تجدید مینماید.
خوشا به حال کسانی که آنان را دوست داشته، از آنان پیروی کنند، و بدا به حال کسانی که آنها را دشمن داشته با آنان مخالفت نمایند! و خوش به حال کسانی که به برنامه های هدایت و راهنمائی آنان متمسّک شوند.(بحارالانوار 51: 215، باب 13، ح1)
8ـ داستان غیبت ذوالقرنین: قرآن کریم در سوره کهف آیات 96ـ83 داستان مشروحی درباره ذوالقرنین دارد و صفات ممتازی را برای او بیان میکند اما این که ذوالقرنین کیست بیان نشده است. و از بسیاری از روایات اسلامی که از پیامبر و ائمه معصومین نقل شده میخوانیم که: او پیامبر نبود بلکه بنده صالحی بود. (تفسیر نمونه 12: 542 ـ 545)
جابربن عبدالله انصاری میگوید: از رسول خدا (ص) شنیدم میفرمود: همانا ذوالقرنین بنده صالح خدا بود، و خداوند او را برای بندگانش حجت قرار داده بود، ذوالقرنین مردم را به طرف خدا دعوت کرده و آنها را به تقوا و پرهیزکاری امر میکرد، اما آن مردم ضربتی به سمت راست سرش زدند، و او مدتها از نظر مردم غایب شد! غیبتی آنچنان طولانی که گفتند مرده، یا هلاک شده، و معلوم نیست در کدام وادی سرگردان است!(بحار الانوار2: 322، باب 27، ح 31)
اما ذوالقرنین پس از غیبت طولانی مجدداً به طرف قومش بازگشت، این بار نیز مورد حمله قرار گرفت و آنان دومین ضربه را به سمت چپ سرش زدند، سپس حضرت فرمود: آگاه باشید، که در میان شما کسی است که همان روش و سنّت ذوالقرنین را دارد، خدای عزّوجل سبب و امکانات همه چیز را برای ذوالقرنین فراهم کرد و قدرتی در زمین به او داد که او شرق و غرب را درنوردید.
اما به زودی سنت و روش ذوالقرنین در قائم از اولاد من جاری خواهد شد، و قائم شرق و غرب عالم را زیر فرمان حکومت خود میآورد. در اطراف جهان کوه و دشت و بیابانی نیست که ذوالقرنین در آن قدم نهاده باشد. مگر اینکه مهدی در آن قدم خواهد گذاشت، (و آن را زیر چتر حکومتش خواهد کشید) همه گنجها و معادن زمین را خداوند برای قائم ظاهر میکند، و او را به وسیله ترسی (که در دل دشمنان میافکند) یاری خواهد کرد. قائم جهان را پر از عدل و داد میکند، همانطوری که از ظلم و جور پر شده است.
9. غیبت ادریس(علیه السلام) که سرآغاز همه غیبتها بود و ظهور او بعد از دشواریهای زیاد شیعیانش و مژده دادن فرج و قیام قائمی از فرزندانش که نوح بود.(کمال الدین و تمام النعمة1: 254)
10. غیبت ابراهیم(علیه السلام)که همانند غیبت قائم ما(صلوات الله علیه) است و بلکه از آن عجیبتر؛ زیرا خدای تعالی نشانهی ابراهیم را از همان هنگام که در رحم مادرش بود نهان ساخت، تا آن که موقع ولادتش شد.(کمال الدین و تمام النعمة1: 273)
نتیجه: با توجه به مطالب گذشته معلوم شد که غیبت مختص به امام زمان(عج) نبوده است بلکه طبق بیان آیات و قرآن و روایات فراوان بعضی از انبیاء و اولیاء قبل از ایشان ـ مانند حضرت موسی، صالح، خضر، یونس، عیسی و...- نیز غیبت داشته اند.