بعضی وقتها آدم به فکر می افتد که دهان خود را ببندد و دیگر هیچ حرفی نزند!
برای من که از هر نوع رفتاری که فکرش را بکنید اتفاق افتاده است: مدتی برای آنکه برخی ها از رفتار آدم سوء استفاده نکنند برخوردهایش را جدی تر می کند، پشت سرش می گویند فلانی آدم متکبری است.
می گویند خداوند به انسان دو گوش داده و یک زبان تا دو بار گوش کند و یک بار حرف بزند، لذا آدم برای رعایت همین یک مورد هم که شده گاهی کمتر وارد بحث ها می شود؛ پشت سرش می گویند فلانی آدمی خجالتی است.
گاهی شده که برای دفاع از حق خود یا دیگران به اندازه ای که مطلب جابیفتد در یک بحث شرکت نموده یا در رابطه با موضوعی صحبت کرده ام؛ پشت سرم گفته اند که فلانی آدم روده درازی است.
گاهی هم که برای در امان ماندن از مسائل بالا سعی نموده ام در مقابل دیگران تواضع داشته باشم؛ پشت سرم گفته اند، فلانی آدم ساده ای است.
اما اگر نیت انسان برای هر کاری رضای خدا باشد آدم نباید از حرف مردم بترسد