وبگاه عالی نیوز

در صورت دسترسی به اینترنت؛ آدرس را کلیک فرمایید

وبگاه عالی نیوز

در صورت دسترسی به اینترنت؛ آدرس را کلیک فرمایید

آخرین اخبار از خبرگزاریها:
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف:

و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فيها الي رواة حديثنا فانهم حجتي عليكم و انا حجةالله عليهم: ... و اما در رخدادهايي كه پيش مي آيد به راويان حديث ما مراجعه كنيد؛ زيرا آنان حجت من بر شمايند و من حجت خدا بر آنان هستم

آخرین نظرات
  • ۲۳ آذر ۰۰، ۲۰:۴۲ - آفیس 365 برای کسب‌و‌کارها
    جالب بود
  • ۲۳ آذر ۰۰، ۱۹:۲۵ - کناف سقف
    عالی

در سپیده‌دم روز دهم محرم‌الحرام سال 61 هجرى قمرى امام حسین (ع) یارانش را فراخواند تا نماز صبح را اقامه کنند. همراهان سی و دو سوار و چهل تن پیاده بودند. امام به یاران و اصحابش نگاه کرد. آن‌ها را اندک در عدد و فراوان در ایمان و عقیده یافت هر نفر از آن‌ها برابر با بیست‌نفری بود که در باطن بزدل و ترسو بودند.امام حسین (ع) سپاه را به سه جبهه تقسیم نمود. سمت راست به رهبری زهیر بن قبن، سمت چپ به سرپرستی حبیب بن مظاهر و در قلب سپاه، خود ایشان اهل‌بیت (ع) و دیگر یاران ایستادند. پرچم را به دست برادرش عباس داد که او بهترین نیزه‌انداز، بی‌باک‌ترین و نیرومندترین افراد بود.

عمر بن سعد دستور داد تا لشکرش را که متشکل از سی هزار نفر پیاده و سواره بود، منظم کنند. عبدالله بن زهیر بن سلیم ازدی را بر اهالی مدینه گمارد. عبدالرحمن بن ابی سبره حنفی را بر اهالی مذحج و اسد، قیس بن اشعث را بر اهالی ربیعه، کنده و حر بن یزید ریاحی را در رأس اهالی تمیم و همدان قرارداد. سپس این عده را به دو قسمت تقسیم کرد. قسمت راست که امیر آن عمرو بن حجاج زبیدی بود و قسمت چپ که در رأس آن شمر بن ذی‌الجوشن عامری قرار داشت.
آنگاه لشکر را به دو بخش پیاده و سواره تقسیم نمود. فرماندهی پیاده با شبث بن ربعی و سواره با عزره بن قیس احمسی بود و پرچم را به دست غلامش ذوید داد.

از امام زین‌العابدین (ع) نقل‌شده است که فرمود:
صبح عاشورا، چون سپاه دشمن بر امام حسین (ع) رو آورد، امام دست به دعا برداشت و عرض کرد: بار الها! در هر اندوهی، تکیه‌گاهی و در هر سختی امید منی. در هر حادثه ناگواری که بر من آید، پشت و پناه و ذخیره منی! چه‌بسا غمی که در آن دل، خوار و دشمن، شاد می‌شد و من آن را به درگاهت آورده و به تو شکوه کردم، تا از جز تو بریده و تنها به تو رو آورده باشم و تو گشایش دادی و آن را از من راندی. پس تو دارنده هر نعمت و صاحب هر نیکی و مقصد اعلای هر خواسته‌ای.

امام تصمیم گرفت که برای آخرین بار با عمر بن سعد ملاقات کرده و حجت نهایی را بر او تمام کند تا برای او دیگر عذری نماند. لذا او را فراخواند و به او چنین فرمود:
ای عمر، تو چنین می‌اندیشی که مرا می‌کشی و یزید حکومت ری و گرگان را به تو می‌دهد! به خدا سوگند که از آن سیراب نخواهی شد و این مطلبی است حتمی. هر چه می‌خواهی انجام بده که نه در دنیا و نه در آخرت به شادی نخواهی رسی. مانند این است که من سر تو را بر چوب‌دستی می‌بینم که کودکان به آن سنگ زده و آن را هدف گرفته‌اند.

امام (ع) همه راه‌های هدایت و ارشاد به راه راست را به کار برد تا از جنگ جلوگیری کند زیرا که او صاحب دعوت خیر و سلامتی، دعوت به اسلام بود. تنها زمانی که تیر چون باران به‌سوی سپاه امام روانه شد، در این هنگام امام تصمیم به جنگ گرفت تا آن‌ها به امر خداوند بازگردند.

بعد از شروع جنگ پی‌درپی اصحاب امام (ع) کشته می‌شدند و چون یک نفر یا دو نفر از آنان به شهادت می‌رسید پیدا بود، ولی از لشکر انبوه ابن سعد هر چه کشته می‌شد، نمودار نبود.
موقع نماز زهیر بن قین و سعید بن عبدالله از شدت تیرها سست شد و بر زمین افتاد و گفت: خدایا سلام مرا به پیامبرت برسان و آنچه از درد و زخم به من رسیده به او بگو که من از یاری ذریه رسول خدا، ثواب تو را خواهانم.
پس روی به امام کرد و گفت: ای پسر رسول خدا آیا راضی شدی؟ امام فرمود: تو قبل از من به بهشت می‌رسی.

عصر عاشورا، پس از جنگ‌های بسیاری که امام (ع) داشت، لحظه‌ای برای استراحت ایستاد. در این هنگام سنگی از سوی دشمن آمد و بر پیشانی ایشان نشست که خون از آن جنبش کرد. امام خواست که با جامه، خون از چهره پاک کند که تیری سه شعبه و مسموم بر سینه حضرت نشست.

امام صادق (ع) دراین‌باره می‌فرماید: در پیکر جدم، جای سی و دو زخم نیزه و چهل و چهار ضربت شمشیر دیده شد.
جبه سیاه فامی که بر تن آن حضرت بود براثر ضربت شمشیر و نیزه پاره شده بود.

السلام علی‌الحسین و علی علی بن حسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین .

معرفی کتاب "زندگانی امام حسین(ع)"
بخشی از کتاب:
معاویه از دنیا رفت بعد از ظهر آنروز مردم بر جنازه او نماز گذاردند و او را در باب الصغیر به خاک سپردند وماجرا را برای یزید نوشتند . سه روز از مرگ معاویه می گذشت که یزید توانست خود را به دمشق برساند همان شب هنگام عبور او از کوچه ها مردم به دستور ضحاک از چپ و راست او می آمدند و اورا از زیر قبه های دیبا و سرا پرده ها عبور می دادند . با این جاه و جلال یزید را وارد قصرالخضرا کردند. یزید در همان ساعت و روز اول ورودش از خوابی که سه شب قبل دیده بود برای آنان چنین حکایت کرد . خواب دیدم که میان من و مردم عراق جویی از خون قرار گرفته است و بجای آب خون در آن روان است . من می خواستم از آن بگذرم ولی نتوانستم در آن هنگام عبدالله ابن زیاد را دیدم که پشت سرم ایستاده به او نگاه کردم و او ناگهان بی محابا ازآن جوی گذشت ومن در همان حال نگران کار او ورفتار او بودم که از خواب پریدم ...!
 دانلود کتاب "زندگانی امام حسین(ع)" از فراکتاب - بخش اول (صوتی و متنی)
دانلود کتاب "زندگانی امام حسین(ع)" از فراکتاب - بخش دوم (صوتی و متنی)
این محصول رایگان است و پس از دانلود و نصب به مدت نامحدود و بدون نیاز به اینترنت در اختیار شما خواهد بود.در این کتاب صوت و متن بصورت همگام در اختیارتان قرار می گیرد.نویسنده: زین العابدین رهنما

دانلود کتاب "زندگانی امام حسین(ع)" از فراکتاب - بخش اول (صوتی و متنی)
دانلود کتاب "زندگانی امام حسین(ع)" از فراکتاب - بخش دوم (صوتی و متنی)

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی