شهروند نوشت:بسیاری از گزارههای ذهنی هستند که هیچگاه از طرف افراد به صورت آشکار بیان نمیشوند، ولی همیشه این امکان وجود دارد که به صورت ناخواسته و ناآگاهانه جملاتی گفته شود که آشکارکننده آن گزارههای ذهنی باشد. یکی از جملات کلیدی که نشانگر ذهنیت بسیار خطرناک مخفیشده در پشت آن است، چندی پیش ازسوی یکی از اعضای شورای شهر مطرح شد. وی که نامش در سند منتشره سازمان بازرسی در ذیل عنوان اعضای شورای شهر آمده است که املاک شهرداری را با تخفیف شامل حالشان شده و هنوز هم بهطور رسمی اعلام نشده که آیا چنین املاکی را گرفتهاند یا خیر و جزو کسانی است که علیه روزنامهنگار منتشرکننده این سند شکایت کرده و همچنان وی درحبس به سر میبرد، در نقد رفتار روزنامهنگار زندانی جملهای مهم را بیان داشت و گفت که: «کسی که این حرفها را منتشر کرده، یک هفته خواهرش دست داعش باشد تا بفهمد. اینها آمدهاند آبروی همه را بردهاند، چه کسی چیزی داده؟ اگر چیزی به کسی دادهاند، به یک اسطوره و یک آزاده دادهاند.» هرچند بعدا این جملات را اصلاح کرد و مدعی شد که منظورش توهین نبوده است.
برای هرکس این پرسش قابل طرح است که چه ارتباطی میان این جمله و آن واگذاری املاک نجومی وجود دارد؟ داعش این وسط چه کاره است؟ چرا خواهر آن جوان باید به دست داعش باشد؟! به فرض هم که خدای نخواسته چنین اتفاقی بیفتد، خب برای زنان و خواهران هرکسی میتواند رخ دهد، چرا فقط برای او؟ درواقع باید گفت که این جمله بیارتباط با آن افشاگری نیست. گوینده متوجه بوده که چه میخواهد بگوید و شنونده نیز متوجه ماجرا شده است. بهطور خلاصه میتوان گفت که این جمله را چنین باید ترجمه کرد: «کسانی وجود دارند که امنیت مردم را تأمین میکنند و جان و ناموس آنان را از شر دشمنان و داعش مصون میدارند و چون مهمترین کالا و خدمت مورد نیاز برای جوامع امنیت است، پس باید هزینه این امنیت را پرداخت و واگذاریهای نجومی بخشی از پرداخت بدهی و دین جامعه به این تأمینکنندگان امنیت است و آن فرد نیز برای اینکه متوجه اهمیت ماجرا شود، باید تصور کند که خواهرش در دستان داعش اسیر است و بقیه ماجرا و از آنجا که امنیت یک فرآیند مستمر و طولانی است، پس این بدهیها به تأمینکنندگان امنیت شامل رزمندگان دو و سه دهه گذشته نیز میشود و هرگونه واگذاری نجومی به آنان ادای دین به این عزیزان است».
گمان نمیرود که مضمون دیگری را برای ارتباط میان آن گزاره و اتهام انتشار سند و واگذاریها پیدا کرد، ولی این مضمون ایرادات جدی دارد.
١ـ نخستین مشکل در این نگاه این است که گویی از نظر گوینده مدافعان امنیت جامعه چیزی شبیه اعضای بلاکواتر یا سازمان خصوصی تأمین امنیت هستند و برای پول وارد تأمین امنیت جامعه میشوند و این توهین بزرگی به چنین رزمندگانی است. کسانی که هیچگاه توقع و انتظار اینچنینی نداشتهاند، زیرا شأن خود را بالاتر از این میدانند که مثل کارکنان بلاکواتر رفتار کنند.
٢ـ فرض کنیم که به همه آنان باید به همین اندازه خانه و با قیمتهای نصف و قسطی واگذار کرد؛ ایرادی ندارد. ولی چرا فقط چند نفر دارند به جای بقیه از این نعمت برخوردار میشوند؟ به علاوه کسانی که پول و خانه برای انجام این کارها میگیرند، دیگر نمیتوانند فخر بفروشند و به دیگران منت بگذارند که ما چنین بودیم و چنان کردیم. کسب اجر معنوی و مادی را نمیتوان در اندازههای بزرگ با یکدیگر جمع کرد.
٣ـ از سوی دیگر اگر کسی تأمین امنیت را با هدفگرفتن تخفیفهای نجومی انجام داده ایرادی ندارد؛ این را باید از نخست شرط کنند، شاید افراد دیگری هم باشند که برای شرکت در چنین کاری و با هزینه کمتری اعلام آمادگی کنند. این یک قرارداد است که باید از ابتدا ابعاد آن روشن باشد، نمیتوان ابتدا با نام دیگری وارد ماجرا شد، سپس به قول معروف دبه در آورد. همچنین باید مشخص شود که این امتیازخواهی تا چه زمانی و تا چه سقفی باید ادامه یابد؟
٤ـ مسأله مهمتر از همه اینها باید پرسید که آیا گوینده آن سخن و دوستانش کسانی هستند که مانع از حضور داعش در ایران و اسارت زنان و خواهران شهروندان ایرانی شده است؟ او که خود در ناف تهران با آرامش زندگی میکند و به قول خودش قبلاً هم از این نوع خانهها گرفته است و این بار نیز نامشان در لیست سازمان بازرسی قید شده است، کی و در چه زمانی به مبارزه با داعش رفتهاند که کسی از آن مطلع نیست؟
٥ـ در هر حال جمله مذکور بهطور ضمنی تأیید میکند که واگذاریهای املاک نجومی انجام شده است، فقط مابهازای تأمین امنیت کشور در برابر داعش است.
ریشه واگذاریها، همین ذهنیت خطرناک است که عدهای خود را صاحب و طلبکار جامعه میدانند در حالی که یا خدمتی نکردهاند، یا اگر هم کردهاند، میلیونها نفر مشابه آنان چنین خدماتی را بلکه بیشتر کردهاند، و در هر حال انتظارات آنان از این خدمات معقول و منطقی نیست.