خاطراتی که همسران شهدا از زندگی مشترک با رزمندگان دفاع مقدس دارند، روایتگر سبک زندگی ساده و صمیمی آن ها است.
به گزارش حیات، مراسم عقد انجام شد، بعد از مراسم آقا عبدالله خواست تا با من حرف بزند، اولین برخورد زندگی مشترکمان بود. قبل از صحبت از من خواست تا یک مهر برایش بیاورم.
چون روحیه ایشان را می شناختم، از باب شوخی گفتم: «مهر؟ مهر برای چی؟ مگر حاج آقا تا این موقع نمازشان را نخوانده اند؟» دیدم حال عجیبی دارد، نگاهی به من کرد و گفت:« حالا شما یک مهر بیاورید، اما من دست بردار نبودم.» گفتم:«تا نگویید مهر را برای چه می خواهید، نمی آورم». گفت: می خواهم نماز شکر بخوانم و از این که خداوند چنین همسری به من داده از او تشکر کنم».
وقتی این جمله را از او شنیدم، دیگر حرفی نزدم و با دو جانماز به اتاق برگشتم.