ولی اکثر مردم چنین نیستند یا خود ساخته نیستند یا نمیتوانند به سرعت خودشان را آرام نگه دارند. بنابراین با حرکات ناشایست تلاش میکنند خود را آرام کنند. از سوی دیگر چون افراد در جامعه با هم در ارتباط هستند همین ارتباطات مشکل جدیدی ایجاد میکند. تصور کنید فردی ناراحتی دارد و با شخصی روبه رو میشود که او هم ناراحتی دارد. بنابراین این ناراحتیها بین افراد اصطکاک ایجاد میکند و در نهایت اخلاق زیر سوال میرود.
پس فشار اقتصادی، ناهنجاریهایی که در جامعه بوده، را آشکار میکند. اگر همین افراد که خودساخته نیستند و زیرفشار اقتصادی قرار دارند، مدیریت هم دستشان باشد، اوضاع جامعه بدتر هم خواهد شد. در این رابطه لازم است به نکته ای از امام خمینی (س) اشاره داشت. حضرت امام در ابتدای انقلاب توصیه کردند تا تزکیه نشدهاید، طغیان برای شما حاصل خواهد شد. تا تزکیه در ردههای بالا حاصل نشود، این مملکت و همه ممالکی که هستند اصلاح نخواهند شد.
بسیاری از پست و مسئولیت از اول انقلاب، نه حالا، به افرادی سپرده شد که خود ساخته نبودند. این موضوع زمینهای شد که مردم آسیب ببینند و هرجا مراجعه میکنند، ناامید میشوند یا به آنان توهین میشود. قداستها حذف شد. بعد از گذشت چند وقت از انقلاب، بحثی در کشور مطرح شد به اسم کرامت انسانی. چرا این موضوع مطرح شد؟ زیرا افراد در جایی قرار گرفتند که واقعا در آن پست کارایی نداشتند اما خودشان به صورت حب به نفس و حب به جای و مقام، پستها را گرفتند.
این مسئله دوم هم به بروز بیماری در جامعه کمک کرد. اما مسئله دیگری نیز به بیاخلاقیهای جامعه دامن زد. بعد از دفاع مقدس، در دوران سازندگی و دوران کمکهای اجتماعی و گفتوگوی تمدنها تلاش شد سامانی به اوضاع کشور داده شود. هم در دوران سازندگی و هم در دوران گفتوگوی تمدنها، تلاش شد جامعه نسبت به شرایط حاد ابتدایی ترمیم شود. اما دوباره یک هیجانی ایجاد شد و قدرتهای ناهنجار به وجود آمدند و به طور کامل شاهد حرکتهای غیر واقعی و به قولی، طغیانگری بودیم.
زمان کمک کرد تا طغیان سال ۸۴ رخ دهد. آن زمان دورانی بود که جامعه داشت آرام میشد اما از کنترل خارج شد در این دوره تحول عظیمی در رفتارها، گفتارها و پدیدهها به وجود آمد. به طوری که خیلی راحت اخلاق زیر پا گذاشته شد. هیچ کجا اجازه نمیدهند به این راحتی اخلاق نادیده گرفته شود یا فردی خود محوری کند. اما این اتفاق در کشور ما به حدی بود که برخی اوقات افراد خود را منزه و دیگران را ناپاک دیدند. این باور، بسیار خطرناک است.
در یک خانواده پنج نفری، یک نفر باور داشته باشد از بقیه بهتر میفهمد، خطرناک است حتی اگر بهتر بفهمد. این باور خطرناک است چرا که بقیه افراد تحقیر میشوند. در چنین شرایطی است که اخلاق دار و اخلاق مدار کوتاه میآید و خود را کنار میکشد. همین کنار کشیدن زمینه را برای بداخلاقها مساعد میکند. بعضی اوقات به اخلاق مدارها توهین میشود اما تحمل میکنند چون موارد را میتوانند حل و فصل کنند. گاهی شاهد هستیم کارها با احساسات پیش میرود احساسات خیلی شیرین است اما بعد از مدتی احساسات به درد تبدیل میشود. توصیه شده که مردم بترسید از لذتی که پشت سرش درد است.
متاسفانه افرادی مسئولیتهای کشور را برعهده گرفتند که توانایی انجام کارها را ندارند. همیشه توجه داشته باشید فرد دانا و آرام، کارمند آرام و دانا را بر میگزیند. آدمهای فهمیده و دانا، با آدمهای تندرو و عصبی کار نمیکنند. حاضرند بیکاربمانند، زیرا درک میکنند همکاری با افراد تندرو مشکلاتی در پیش دارد. زیرا هم باید توهینها را تحمل کنند و هم نمیتوانند کاری از پیش ببرند. در این بین درک و شناخت از خود اهمیت ویژهای دارد. اگر فردی درک درستی از خود نداشته باشد، خسته و سپس ناامید میشود و خود را بدبخت میپندارد. همچنین اگر در جامعه بگو و مگوی هیجان آور فراگیر شود، عقلا از جامعه کنار میروند. اما باید چه کرد تا جامعه از هیجانات فاصله بگیرد؟
این نکته خیلی مهمی است. افرادی که انقلاب را فهمیدهاند، درس خواندههای امروزی و عقلا باید از طریق رسانهها به مردم آموزش دهند که افرادی مسئولیتها را بر عهده گیرند که توانایی انجام کارها را داشته باشند. مال و قدرت عادلانه توزیع شود. قدرت به افراد فهمیده داده شود و از افراد نفهمیده گرفته شود. قوم و خویش بازی نشود. پارتی بازی غلط است. باید انسانهای وارسته رأس کارها قرار بگیرند نه افراد چاپلوس و متملق.
مسئولان هم باید بپذیرند گزارشگر عاقل و فهمیده را میدان دهند نه گزارشگر دروغگویی که برای مقام، شخصیت و پیشرفت خودش اقرار کند. البته در این مسئله فرهنگ اجتماعی داریم و فرهنگ دینی. امروز شاهد هستیم بخشی از دنیا با مشکلات متعدد دست به گریبان هستند. دلیل این آشفتگی در دنیای غرب، مسئولیت داشتن افراد احساسی است. اما کشورهایی که آرامش دارند، به این دلیل است که هر کس به وظیفه خود عمل میکند. لازم نیست مسلمان باشند، بلکه اخلاق اجتماعی درستی دارند. بنابراین این مسئله بر میگردد به مردم که هم خود را درک کنند هم دیگری را.
اسلام مبانی دینی واقعی دارد که باید حتما از دانشمندان دین گرفته شود. اما به واسطه اینکه ناچار بودیم، انقلاب را به وجود آوریم از افرادی احساسی و سطحی استفاده کردیم. بعدها که آمدیم جلوتر و سالها از انقلاب گذشته افرادی که مردم را سطحی دعوت میکنند مورد اقبال قرار گرفتند. متاسفانه زمینه برای دعوت عقلی از مردم فراهم نشد. همین امر باعث شد عقلا کنار بکشند. در حال حاضر افراد برای کسب مقام و جایگاه خود را مسلمان جلوه میدهند. همین امر دوگانگی در کشور به وجود میآورد. کشور ما این طوری شده که برای رسیدن به پست و مقام مردم خود را بهگونهای دیگر نشان میدهند. این افراد مسلمانان سطحی هستند. این افراد دین دار احساسی هستند نه دین باور.
هرچند که دولت میخواهد همه گروهها را زیر پوشش قرار دهد اما این امر نیازمند ریش سفیدی افراد مهم و تاثیرگذار در کشور است. ابتدا باید دلخوریها برطرف شود کینهها پاک شود عده ای از حق خود گذشت کنند عدهای به اشتباه خود اعتراف کنند و اگر دولت بتواند نقش عام در تصمیمات جناحها و گروهها داشته باشد قطعا موفقتر خواهد بود. پیشرفت کشور قصد همه گروهها و جناحهاست من قبول ندارم یک گروه از گروه دیگر دلسوزتر است همه برای این انقلاب فداکاری کرده و می کنند اما شیوهها و نظرها متفاوت است این مردماند که باید بفهمند کدام شیوه برای کشور مفید است و انتخاب کنند. اما هیچ کس از اعتدال ضرر نکرده به شرط آنکه معنای اعتدال را درست درک کنیم.
منبع: قانون آنلاین
عالی نیوز به نقل از قانون: حضرت امام در ابتدای انقلاب توصیه کردند تا تزکیه نشدهاید، طغیان برای شما حاصل خواهد شد. تا تزکیه در ردههای بالا حاصل نشود، این مملکت و همه ممالکی که هستند اصلاح نخواهند شد. زمان کمک کرد تا طغیان سال ۸۴ رخ دهد...