شاید بپرسید طلاق عاطفی چیست؟ دو نوع طلاق وجود دارد، طلاق فیزیکی و طلاق عاطفی. در طلاق فیزیکی افراد از هم جدا میشوند، یکدیگر را ترک میکنند و دیگر کنار هم زندگی نمیکنند. نوع دیگر یا همان طلاق عاطفی علیرغم در کنار هم بودن رخ میدهد و به اندازه طلاق فیزیکی و شاید بیشتر از آن تلخ و تخریبگر است. طلاق عاطفی وقتی رخ میدهد که پیوند عاطفی میان شما و همسرتان متزلزل و ناپایدار است؛ کار، تفریح و هر چیز دیگری جای همسرتان را پُر میکند و از نظر احساسی دیگر به یکدیگر تعلق ندارید. در دنیای پرهیاهو و پرتنش امروز علیرغم وجود وسایل ارتباطی متنوع و فراوان، فاصله دلها روزبهروز بیشتر میشود و مشکل بزرگی به نام طلاق عاطفی، کانون خانواده و روابط زوجها را تهدید میکند.
مارپیچ وارونه
وقتی زن و مرد عاشق هم میشوند، کاملا بر یکدیگر تمرکز میکنند، برای هم وقت و انرژی میگذارند و از کنار هم بودن احساس غرور میکنند. اما با پیشرفت رابطه، مدیریت اولویتها در زندگی کمی دشوار میشود و حالا فقط روابط عاشقانه و دورنمایی محو از آینده در کار نیست، بلکه موضوع زندگی مشترک دو فرد است که هر یک علاوه بر عشق و عاشقی باید مسائلی مانند کار، دوستان، زندگی اجتماعی و … را نیز مدیریت کند. اینجا وضعیت کمی پیچیدهتر میشود. اگر در کنترل و هماهنگ ساختن ابعاد مختلف زندگی با روابط زندگی مشترک کم بیاورید و لغزش داشته باشید، شور و شوقی که شما و همسرتان را به هم رسانده بود، رنگ میبازد؛ خلأ احساسی شکل میگیرد و فاصلهای میانتان بهوجود میآید که اگر با عشق و علاقه پر نشود، سریعا جایگزینهایی آن را پر میکنند. این خلأ چیست؟ وقتی زندگی مشترک آغاز میشود و حرارت و عشق اولیه رو به عادی شدن و تعادل میرود، عواملی نظیر کار یا فرزندان میان زوجها فاصله میاندازد. البته این فاصله در حالت طبیعی رخ نمیدهد و تنها مختص به شرایط نامتعادل و زمانی است که زوجها قادر به مدیریت درست روابط خود نباشند. امروزه امنیت شغلی زنان و مردان بیش از هر زمان دیگری متزلزل است و آینده شغلی و اقتصادی بهویژه برای جوانان وجود ندارد. در نتیجه فشار روانی خانواده را تحت تأثیر قرار میدهد و زن و مرد برای رهایی از این فشارها به دنبال راه گریزی به سوی آرامش هستند. متأسفانه بسیاری از افراد این آرامش را به شکل موقتی و در خارج از خانه میجویند و اینجاست که کمکم صدای ترک خوردن پایهها و ستونهای خانواده شنیده میشود. نوع دیگری از فاصله بین زوجها وقتی رخ میدهد که فرزندان به خانواده اضافه میشوند و مادران تمام توجه خود را به آنها معطوف میکنند. فاصله به هر دلیلی که میان زوجها ایجاد بشود، نتیجه آن شکل گرفتن بازی خطرناک انتقام خواهد بود. درمان فاصلهها، انتقام و لجبازی نیست. اگر یکی از همسران بدقلقی میکند یا تمام حواسش را به خانواده معطوف نمیکند، دیگری باید با عشق، آرامش و ازخودگذشتگی فاصله را کم و برای بهبود رابطه تلاش کند.
سروسامان دادن وضعیت
اگر نشانههایی از طلاق عاطفی را در روابط خود میبینید و احساس میکنید عشق و صمیمیت سابق میان شما و همسرتان وجود ندارد، در این بخش پیشنهاداتی برای شما مطرح شده است:
در گام اول، از خودتان شروع کنید. معمولا افراد قبل از اینکه رفتار خود را بسنجند و به سهم خود در ایجاد مشکل پی ببرند، تقصیرها را به گردن دیگری میاندازند. در همه ادیان و معارف نیز به افراد توصیه میشود که قبل از بررسی رفتار دیگران و قضاوت کردن آنها، خود را بشناسید و به حساب اعمال خود برسید. اگر فکر میکنید حواس همسرتان پرت است و آنچنان که باید به خانواده توجه نمیکند، سعی کنید منصف باشید و مانند داوری بیطرف به نقش خود در ایجاد مشکل نیز بپردازید. شاید کمی سخت باشد اما وقتی عزمتان را جزم کردید که محبت و شوروشوق از دست رفته را به زندگیتان بازگردانید، باید ازخودگذشتگی به خرج بدهید. در یک زندگی متعادل با روال عادی و طبیعی دو طرف باید به یک میزان نقش داشته باشند، این کاملا درست است اما بحث ما اکنون بر سر شرایط نامتعادل است. پس اگر تصمیم گرفتهاید در روابطتان تغییری ایجاد کنید، باید ازخودگذشتگی کنید، تمام تلاشتان را بهکار بگیرید و اجازه ندهید بنیان خانواده سست شود.
در گام بعدی آرامش خود را حفظ کنید. با صداقت و با توکل به خدا عشق خود را به همسرتان عرضه کنید. آدمی بنده محبت است و هر بشری مشتاق است که علاقه و توجه دریافت کند. حال نوبت بازسازی احساسات آسیب دیده شخص شخیص خودتان است. میتوانید از احساسات خود بگویید بدون اینکه با حالت تهاجمی یا تدافعی با همسرتان روبهرو بشوید. یکی دیگر از مشکلات عمده میان زوجها مسائل عقیدتی است که البته حل کردن این مشکل به تلاش و پشتکار بیشتری نیاز دارد. برای هر مشکلی راه حلی وجود دارد که با دانش و آگاهی بهدست خواهد آمد. از آنجا که ارتباط زوجها در طلاق عاطفی به حداقل میرسد گاهی لازم است از فردی خارج از خانواده و دوستان کمک بگیرید. مراجعه به مشاور خانواده راه مناسبی برای غلبه بر مسائل و مشکلات اینچنینی است. در صورتی که همسرتان از حضور نزد مشاور سر باز میزند سعی کنید از یکی از اعضای خانواده یا دوستان که روابط خوبی با همسرتان دارد درخواست کنید که نظر او را عوض کند. به یاد داشته باشید وقتی به دنبال شخص سومی برای ایجاد توافق و صلح هستید خیلی دقت کنید. متأسفانه تمام اطرافیان ما حسن نیت ندارند و به اندازه کافی دلسوز نیستند. حتی اگر دلسوز باشند شاید خرد کافی یا آگاهی لازم را نداشته باشند. پس شنوندهای عاقل باشید که به هر حرف و هر کسی اعتماد نمیکند.
قدم آخر
در مواردی که شکاف عاطفی میان زوجها عمیق باشد، شاید با پیشنهاد طلاق فیزیکی و حقوقی نیز روبهرو شوید. یادتان نرود که طلاق فیزیکی آخرین راه حل است. طلاق، مشکلات زیادی را به اعضای خانواده تحمیل میکند و تنها در صورتی توصیه میشود که مزایای آن بیشتر از مضرات آن باشد. به هر حال طلاق نیز یک راه حل است، البته راه حل نهایی و اجباری. همیشه به پروردگار بزرگ تکیه کنید و خود را به قدرتی محکم گره بزنید تا در سختیها از زندگی جا نمانید. وقتی هیچکس و هیچچیز برای آدمی باقی نمیماند، دستان پرقدرت خداوند همچنان تکیهگاه اوست. پس با ازخودگذشتگی، صبر و تلاش مشکلات را حل کنید و از طعم شیرین عشق در خانواده خود پاسداری کنید.
برگرفته از:marriagetoday.com