وبگاه عالی نیوز

در صورت دسترسی به اینترنت؛ آدرس را کلیک فرمایید

وبگاه عالی نیوز

در صورت دسترسی به اینترنت؛ آدرس را کلیک فرمایید

آخرین اخبار از خبرگزاریها:
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف:

و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فيها الي رواة حديثنا فانهم حجتي عليكم و انا حجةالله عليهم: ... و اما در رخدادهايي كه پيش مي آيد به راويان حديث ما مراجعه كنيد؛ زيرا آنان حجت من بر شمايند و من حجت خدا بر آنان هستم

آخرین نظرات
  • ۲۳ آذر ۰۰، ۲۰:۴۲ - آفیس 365 برای کسب‌و‌کارها
    جالب بود
  • ۲۳ آذر ۰۰، ۱۹:۲۵ - کناف سقف
    عالی

بدون شک حضرت موسی با توجه به مقام مخلص بودنش، معصوم است و هیچ خطا و اشتباه و نسیانی در او راه نداشته است.*

موسی کلیم

یکی از بحث‌های بسیار مهم کلامی، بحث عصمت انبیاست. شیعه بالاتفاق معتقد است که جمیع انبیای الهی از بدو تولد تا زمان رحلت، از هر گونه گناه، خطا و اشتباهی و فراموشی مصون هستند و هرگز عملی خلاف شریعت و دستورات الهی انجام نمی‌دهند.(العقائد الجعفریة، ص 248) اما قرآن در آیه 61 تا 63 سوره کهف نقل می‌کند حضرت موسی با همراهش برای پیدا کردن حضرت خضر به راه افتادند، در این داستان خداوند متعال به موسی و همراهش فراموشی را نسبت می‌دهد، هم‌چنین در ادامه می‌گوید: «شیطان این تصرف را انجام داد و این را از یاد او برد.» لذا اشکال کرده‌اند که عصمتی وجود ندارد و حضرت موسی که از پیامبران اولوالعزم الهی است، دچار فراموشی شد، و حتی شیطان در او نفوذ کرده، پس ما بقی انبیا به طریقه اولی از عصمت برخوردار نیستند.

پاسخ: طبق ایات قرآن حضرت موسی مخلص است[مریم/51] و شیطان در مخلصین راه ندارد[ص/82-83] پس نسیان و تصرف شیطان را باید طور دیگری معنا کرد. بدون شک آیاتی که از مخلصین و عدم تصرف شیطان در آنها سخن می‌گوید محکم است، زیرا تصریح است و هیچ معنای دیگری ندارد، لذا باید آیاتی که مخالف آن هستند را متشابه گرفت و بر اساس آیات محکم توجیه و تفسیر کرد.

حال در توجیه آیات مد نظر می‌گوییم: فراموش کننده همسفر موسی بوده، نه خود موسی؛ پس حضرت موسی نسیان نداشته است و در مورد برخورد او با حضرت خضر نیز باید گفت: این که حضرت موسی این‌جا فرموده که من فراموش کردم، واقعا به معنای فراموشی حقیقی نیست، بلکه به معنای معذرت خواهی و از کوره در رفتن است.

یکی از بحث‌های بسیار مهم کلامی، بحث عصمت انبیاست. شیعه بالاتفاق معتقد است که جمیع انبیای الهی از بدو تولد تا زمان رحلت، از هر گونه گناه، خطا و اشتباهی و فراموشی مصون هستند و هرگز عملی خلاف شریعت و دستورات الهی انجام نمی‌دهند. دلیل عقلی شیعه نیز به صورت خلاصه بدین شرح است: اگر آنان معصیتی انجام دهند یا خطا و اشتباه و نسیانی داشته باشند، از دید مردم افتاده و دیگر کسی به آن‌ها اعتماد نمی‌کند و فایده نبوت که اطاعت تام از آنان بود، از بین می‌رود.[1] البته ادله دیگری هم وجود دارد که می‌توانید به کتب مربوطه مراجعه کنید.[2]
بر این اساس ما اصل اولیه را عصمت انبیا می‌دانیم که از عقل و نقل و آیات قرآن[3] نیز قابل استفاده است. لذا اگر آیاتی از قرآن، یا روایاتی وجود داشته باشد که دال بر عدم عصمت انبیا باشد، باید از ظهور آن دست برداشت و به نحو دیگری تفسیر کرد، زیرا دلیل عقلی، همراه با آیاتی که دال بر عصمت هستند، همیشه مقدم‌اند.

اما برخی ناآگاهان از مباحث تفسیری و روایی، برخی آیات و یا نقل‌های تاریخی را مخالف این دیدگاه دانسته و در صدد نفی عصمت از انبیای الهی بوده و تلاش می‌کنند آنان را نیز انسانی عادی جلوه دهند که خطا کرده و اشتباه می‌کند و حتی ممکن است از او گناه سر بزند.

یکی از آیاتی که مورد تمسک آن‌هاست و در مورد حضرت موسی(علیه‌السلام) وارد شده است. این آیه است: «فَلَمَّا بَلَغا مَجْمَعَ بَیْنِهِما نَسِیا حُوتَهُما فَاتَّخَذَ سَبِیلَهُ فِی الْبَحْرِ سَرَباً ... قالَ أَ رَأَیْتَ إِذْ أَوَیْنا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّی نَسِیتُ الْحُوتَ وَ ما أَنْسانِیهُ إِلاَّ الشَّیْطانُ أَنْ أَذْکُرَهُ وَ اتَّخَذَ سَبِیلَهُ فِی الْبَحْرِ عَجَباً [کهف/61-63] هنگامى که به محل تلاقى آن دو دریا رسیدند ماهى خود را (که براى تغذیه همراه داشتند) فراموش کردند و ماهى راه خود را در پیش گرفت (و روان شد)» قرآن کریم نقل می‌کند حضرت موسی با همراهش برای پیدا کردن حضرت خضر به راه افتادن، در این داستان خداوند متعال به حضرت موسی(علیه‌السلام) و همراهش فراموشی را نسبت می‌دهد، هم‌چنین در ادامه می‌فرماید: «شیطان این تصرف را انجام داد و این را از یاد او برد.»
بر این اساس اشکال کرده‌اند که عصمتی وجود ندارد و حضرت موسی که از پیامبران اولوالعزم الهی است، دچار فراموشی شد، و حتی شیطان در او نفوذ کرده، پس ما بقی انبیا به طریقه اولی از عصمت برخوردار نیستند.

در پاسخ لازم است در ابتدا به یک نکته توجه شود و الا مغالطه شده و پاسخ داده نمی‌شود:
خود قرآن کریم تصریح دارد که انبیا و از جمله خود حضرت موسی(علیه‌السلام) جز انسان‌های مخلَص بوده و جایگاهی بس عظیم در نزد خداوند متعال دارند. از جمله این‌که می‌فرماید: «وَ اذْکُرْ فىِ الْکِتَابِ مُوسىَ  إِنَّهُ کاَنَ مخُْلَصًا وَ کاَنَ رَسُولًا نَّبِیًّا[مریم/51] و در این کتاب، [سرگذشتِ‏] موسى را یاد کن، بى‌‏تردید او انسانى خالص شده و فرستاده‌ و پیامبر بود.» هم‌چنین در شان ایشان می‌فرماید: «وَ اصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسی‏ [طه/41] و من تو را براى خودم ساختم (برای خود پرورش دادم).» لذا بدون شک حضرت موسی جز مخلصین و از بهترین بندگان الهی است.

از طرفی قرآن کریم در شان مخلصین از زبان شیطان می‌فرماید: «قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِین * اِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ[ص/82-83] گفت: به عزتت سوگند همه آنان را گم‌راه مى‏‌کنم، مگر بندگان خالص شده‌‏ات را.»  یعنی شیطان در تمام انسان‌ها نفوذ کرده به جز مخلصین، و در مخلصین هرگز تصرفی نخواهد کرد. لذا انسان‌های مخلص از تصرف شیطان در امان و حصن الهی هستند و این یعنی همان عصمتی که متکلمین می‌گوید.

حال با این توضیح، یا باید گفت قرآن کریم تناقض گویی کرده است، که احدی از مسلمین چنین سخنی را معتقد نیست، یا باید بگویید یک دسته از آیات محکم هستند و دسته دیگر متشابه که باید به محکمات بر گردد. بدون شک آیاتی که از مخلصین و عدم تصرف شیطان در آنها سخن می‌گوید محکم است، زیرا تصریح است و هیچ معنای دیگری ندارد، لذا باید آیاتی که مخالف آن هستند را متشابه گرفت و بر اساس آیات محکم توجیه و تفسیر کرد. بر این اساس اصل اولیه این است که حضرت موسی(علیه‌السلام) معصوم است و این نسیان و را باید طرز دیگری معنا کنیم.

حال در توجیه آیات مد نظر می‌گوییم: فراموش کننده همسفرحضرت موسی(علیه‌السلام) بوده، نه خود او و در آیات بالا هم دیدیم که دوست موسی افتادن ماهی به دریا و زنده شدن و حرکت او را دیده بود و تصمیم داشت که این مساله را با موسی در میان بگذارد، ولی فراموش کرد؛ و اگر در جمله (نسیا) فراموشی به هر دو نسبت داده شده است، از قبیل نسبت دادن کار فرد به گروه است که بسیار رائج است چنان که عرب می گوید «نسی القوم» فلان قوم فلان مساله را فراموش کرد در حالی که تنها برخی از افراد آن قوم بوده‌اند که چنین فراموشی به آن‌ها دست داده بود نه تمام قوم.[4]

ممکن است اشکال کنید که همسفر حضرت موسی(علیه‌السلام) «یوشع بن نون» وصی او بوده  که او هم پیامبر است، بنابراین چگونه ممکن است این فراموشی برای او حاصل شود و این فراموشی را هم به شیطان نسبت داده است. مگر شیطان می تواند سبب فراموشی انبیا شود.
برای پاسخ این اشکال هم باید توجه داشت که قرآن از نام همسفر حضرت موسی(علیه‌السلام) سخنی به میان نمی‌آورد و تنها در برخی روایات آمده است که او یوشع بن نون بوده است.[5] اما این روایات مرسل و ضعیف هستند، .پس کسی که فراموش کرده و شیطان در او تصرف کرده، حضرت موسی و یو شع نبوده است.

و اما در مورد این‌که حضرت موسی به حضرت خضرت گفت: «قَالَ لَا تُؤَاخِذْنىِ بِمَا نَسِیتُ وَ لَا تُرْهِقْنىِ مِنْ أَمْرِى عُسرا[کهف/73] گفت: من‌را بر آن‌چه از یاد بردم، مؤاخذه مکن و در کارم به من سخت مگیر.» این که حضرت موسی این‌جا فرموده که من فراموش کردم، واقعا به معنای فراموشی حقیقی نیست، بلکه به معنای معذرت خواهی و از کوره در رفتن است، در واقع معنای این جمله این است: با این‌که من می‌دانستم که نباید اعتراض کنم، اما به خاطر عدم صبر لازم، بر آشفتم؛ لذا تو هم مرا بر این امر ببخش، این معنای آیه است به خاطر جمع بین روایات. این مرسوم است بین عرب که در مقام معذرت خواهی از الفاظ «نسی» استفاده می‌کنند. لذا اینجا نیز نسیان به معنای فراموش کردن مطلب نیست.[6]

در نتیجه با توجه به اینکه قرآن کریم حضرت موسی را می‌ستاید و او را از بزرگ‌ترین انبیای الهی و مخلَص می‌خواند، باید آیاتی که در آن‌ها از ظلم و نسیان و تصرف شیطان صحبت شده را متشابه دانست و از ظاهر آن‌ها دست برداشت و به آیات محکم برگرداند و گفت منظور گناه و فراموشی واقعی نبوده است.

*: نویسنده: محمد فرضی پوریان

______________________________________________
پی‌نوشت
[1]. شیخ طوسى‏، العقائد الجعفریة، مکتبة النشر الإسلامی‏، قم‏، چاپ اول، 1411 ق‏، ص 248.
‏[2]. آیت الله سبحانى‏، الإلهیات على هدى الکتاب و السنة و العقل‏، المرکز العالمی للدراسات الإسلامیة،  قم‏، چاپ سوم‏، 1412 ق‏، ج3، ص 155.
[3]. همان.
[4]. همان، ج3، ص532.
[5]. محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر عیاشی، چاپخانه علمیه، تهران، 1380ق، ج2 ص330.
[6]. الإلهیات، همان، ج3، ص 532.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی