* از انتقاد نترسید و خشمگین نشوید
به شما مسوولان دولت که بخش های گوناگون در اختیارتان است، می گویم از انتقاد نه بترسید، نه خشمگین و ناامید شوید. اینطور هم نباشد که اگر روزنامه یا شخصی به بخشی از بخش های دولت یا به کاری که دولت پدید میآورد، انتقاد میکند، مسوولان آن بخش یا مسوولان دولتی سراسیمه شوند.
گاهی اوقات انسان میبیند یک حالت سراسیمگی در اینها پیدا میشود. نه، به هیچ وجه سراسیمه نشوید. بالاخره انتقاد وجود دارد. راه مورد انتقاد قرار نگرفتن این است که انسان به کنج انزوایی بخزد و هیچ اقدامی نکند، یا اگر مسوولیتی میپذیرد، خدای نکرده به لوازم آن مسوولیت عمل نکند تا مثلا کسی به انتقاد از او نپردازد و برخلاف توقع او کاری صورت نگرفته باشد.
بالاخره هر حرکتی صورت میگیرد، ممکن است مخالفان و منتقدانی داشته باشد. ممکن است یک اقدام شما کسانی را به حق یا بناحق عصبانی کند و آنها چیزی بگویند. وقتی کار شما مبتنی بر مقدمات منطقی است، باید آن را ادامه دهید.
** انتقاد موجب شناسایی نقاط قوت و ضعف است
مطلب مربوط به منتقدان این است که انتقاد در جامعه چیز خوبی است. زیرا انتقاد موجب میشود انتقاد شونده بتواند نقاط قوت و ضعف خود را بفهمد و همچنین ناظران صحنه بتوانند بفهمند. این به پیشرفت کار کمک میکند ولی انتقاد، غیر از عیبجویی، آن هم عیبجویی خصمانه است.
** انتقاد آری اما تخریب نه!
انتقاد به معنای تضعیف نیست. انتقاد اگر دلسوزانه و منصفانه باشد، کمک هم میکند. اگر انتقادی دلسوزانه هم نبود، بالاخره دانسته میشود. در مقابل حرکت دولت، اگر یک وقت عیبجویی غیرمنصفانهای هم بشود، نخواهد توانست افکار عمومی و واقعیت های بیرونی را تحت تاثیر قرار دهد.
بنابراین من نمیخواهم انتقاد را منع کنم؛ اما تخریب را چرا. تخریب به هیچ وجه مصلحت نیست. با هیچ توجیهی کسی نمیتواند خود را قانع نماید که دولت را تخریب کند.
** تفاوت انتقاد با تخریب
به انتقادها هم توجه کنید. انتقاد با تخریب فرق دارد. متاسفانه خیلی ها تخریب می کنند، ولی اسمش را انتقاد می گذارند. آن جایی که واقعا انتقاد است و کسانی با نظر خیرخواهانه ، نقاط مثبت کاری را توجه می کنند و نقاط اشکالش را هم ذکر می کنند، اینها را با سعه صدر گوش بدهید، نه این که همه جا قبول کنید - چون ممکن است آن منتقد اشتباه کرده باشد - اما گوش کنید تا آن جائی که واقعا درست است از شما فوت نشود.
** انواع نقد و انتقاد
برای شنیدن نقد، سینه گشاده و روی باز و گوش شنوا داشته باشید. هیچ ضرر نمی کنید از اینکه از شما انتقاد کنند. البته این انتقادهایی که می شود همه یک جور نیست. بعضیها به قصد اصلاح نیست، بلکه به قصد تخریب است، هم از مجموعه مطبوعات خودمان، هم پشتوانه آنها.
دهها رادیو و تلویزیون بیگانه و رسانه عمومی و بینالمللی در اختیار حرف ها و افکاری است که بنایش بر تخریب است. یعنی هیچ بنای اصلاح ندارند. آنچه که نقل می کنند برای تخریب است. لذا واقعیت و غیر واقعیت و خلاف واقع و ضد واقع، همه چیز در آن است.
گاهی یک چیز کوچک را بزرگ می کنند، گاهی یک چیزی که نبوده، به عنوان یک حقیقت مسلم جلوه می دهند. اینها البته هست. این، تخریب است لیکن در کنار اینها، نقد هم وجود دارد. نقدهای مصلحانه و خیرخواهانه. گاهی از سوی دوستان شماست، گاهی حتی از سوی کسانی است که دوست شما و طرفدار شما هم نیستند.
گاهی به انسان یک نقدی می شود، یک عیبجویی یا انتقادی از انسان می شود که آن طرف نیز دوست آدم نیست که آدم به اعتماد دوستی او بخواهد بگوید که خوب، ما گوش می کنیم. نه، دوست هم نیست، اما دشمن هم نیست و دشمنیاش هم ثابت نشده ولی نقد و انتقاد است. آن را هم حتی باید گوش کرد. شاید در خلال این نقدها حرفی وجود داشته باشد که به درد ما بخورد و باید به هر حال با سعه صدر برخورد بشود.
** انتقاد هدیه ای است که به انسان داده می شود
این چند سال، خیلی اهانت ها به شما شد، کینهتوزی شد، اهانت شد. اینها را تحمل کردید. این تحمل ها هم پیش خدای متعال اجر دارد. لیکن این موجب نشود که حالا ما سینهمان تنگ بشود، بگوییم ما دیگر انتقاد را گوش نمی کنیم، یا اگر کسی اندک انتقادی در فلان گوشه از ما کرد، این را حمل بر دشمنی بکنیم. نه، انتقاد را گوش کنیم، انتقاد خوب است.
همین طور که گفته شده، این یک هدیهای است که به انسان داده می شود، نقدهای غیر مغرضانه بخصوص از سوی برخی نخبگان.
نصیحت علمای دینی را قدر بدانید و مغتنم بشمارید. گاهی علمای دین، بزرگان دین، مراجع حتی نصایحی می کنند و درباره مسایلی توصیههایی می کنند. این را مغتنم بشمارید و اینها را حمل بر محبت و علاقهمندی بکنید.
نخبگان و فرزانگان حوزه و دانشگاه ... به بنده، به شما، به فلان کار و به فلان تصمیم انتقاد دارند. ممکن است ایراد داشته باشند، اعتراض داشته باشند و ممکن است آن اعتراض به نظر ما وارد هم نباشد. یعنی حتی انسان گاهی نامهای را که می خواند، میبیند که نه، این اشکالش وارد نیست؛ بر اثر بیاطلاعی از یک موضوع این اعتراض را کرده است که اگر اطلاع داشت، این اعتراض را مطرح نمی کرد.
اما یک جا هم در خلال حرف ها انسان میبیند که نه، یک نکته روشنی، یک حرف خوبی هست، انسان استفاده می کند. این ذهن فعالِ این انسان نخبه را، انسان برای خودش نگه دارد. شما وقتی از انتقاد و تذکر او استقبال کردی، در واقع ذهن او و فکر او را به عنوان یک پشتوانهای برای خودتان نگه می داری و او احساس می کند که می تواند کمک فکری برای شما باشد. این همان راهی است که ما همیشه گفتیم بین خودتان و نخبگان باز کنید.
** معیار انتقاد دلسوزانه
انتقاد دو گونه است. علامت دلسوزانه بودن انتقاد این است که وقتی انسان انتقاد را بیان میکند، نقطه قوت را هم در کنار او بیان کند تا معلوم شود که بنای نظر شخصی، بنای انتقامگیری و بنای اذیت کردن ندارد والا اگر ما یک مجموعهای داشته باشیم که نقاط قوت و نقاط ضعفی هم دارد، آن وقت در بیان انتقاد، نقاط قوتش را اصلا در نظر نگیریم و به زبان نیاوریم، بعد یک یا دو یا ده مورد از نقاط ضعف را همین طور بیان کنیم. معلوم است که تضعیف خواهد شد.
علامت این که نمیخواهیم تضعیف کنیم، این است که نقاط قوت را هم بیان کنیم. حالا اگر یک وقت در موردی انتقادی هم داریم، بگوییم اشکالی ندارد و کسی با آن مخالفتی ندارد.
** از انتقادها عصبانی نشوید و از آن استقبال کنید
از انتقاد اصلا عصبانی نشوید. بعضی از انتقادکنهای از دولت، هدفشان این است که شما را عصبانی کنند،خسته کنند و از جا در ببرند؛ اصلا انتقاد با این هدف انجام میگیرد.
گاهی یک خبری را تیتر میکنند، بزرگ میکنند و فردای آن روز معلوم میشود اصلا دروغ است و اصل ندارد! اینها هم کارهایی است که بعضی ها انجام میدهند. مطلقا حالت عصبانیت و بیتابی نباید به شما دست بدهد. بعد هم شما از همان انتقاد - ولو غیرخیرخواهانه باشد - استقبال کنید. چون گاهی در انتقادهای خصمانه هم حقایقی وجود دارد که انتقاد کننده از روی خیرخواهی نمیگوید، اما انتقادش واقعی است، چه برسد آن کسانی که از روی خیرخواهی از شما انتقاد میکنند. اصلاً هیچ نرنجید و از انتقاد استقبال کنید.