تاریخ وقوع: 9 محرم
امتناع حضرت عباس و برادرانش از پذیرش امان نامه دشمن
حضرت فاطمه، مکنی به "اُمالبنین" همسر امیرالمومنین علیهالسلام، دارای چهار فرزند دلاور و رشید بود که همگی در رکاب برادر و امامشان حضرت ابیعبدالله الحسین علیهالسلام در کربلا حضور داشتند.[۱]
حضرت عباس علیهالسلام، که بزرگترین آنان بود از شهرت بسزایی برخوردار و به خاطر جمال زیبا، قامت رشید، بهرهمندی از دلاوری، غیرت و تعهد و تقوا، به "قمر بنیهاشم" معروف و حضور وی در سپاه امام حسین علیهالسلام، برای دشمنان اهل بیت علیهمالسلام بسیار سنگین و زجرآور بود. بدین جهت، دشمن درصدد برآمد تا وی و برادرانش را از جبهه توحیدی امام حسین علیهالسلام گسسته و به جبهه باطل اموی ملحق کنند.
به همین منظور، شمر بن ذی الجوشن کلابی که از قبیله امالبنین سلام الله علیها بود، مأموریت یافت که به حضرت عباس علیهالسلام و سه تن از برادرانش اماننامه دهد. وی، در عصر روز تاسوعا (نهم محرم) به نزدیکی خیمهگاه امام حسین علیهالسلام رفت و با صدای بلند فریاد زد: خواهرزادگانم کجایند؟
امام حسین علیهالسلام که منظور شمر را دانسته بود، به برادران خود فرمود: پاسخ شمر را بدهید، اگر چه او فاسق است ولیکن با شما قرابت و رابطه خویشاوندی دارد. حضرت عباس علیهالسلام به همراه سه تن از برادرانش عبدالله، جعفر و عثمان در نزد شمر حضور یافته و از او پرسیدند: حاجت تو چیست؟
شمر گفت: شما خواهرزادگان منید. بدانید تا ساعاتی دیگر شعلههای جنگ برافروخته میگردد و از یاران حسین بن علی علیهالسلام کسی زنده نمیماند. من برای شما اماننامهای از عمر بن سعد آوردم. شما از این ساعت در امان ما هستید، مشروط بر این که از یاری برادرتان حسین علیهالسلام دست برداشته و سپاهش را ترک کنید.
حضرت عباس علیهالسلام که کانون غیرت، حمیت و وفاداری بود، بر او بانگ زد و فرمود: بریده باد دستان تو و لعنت خدا بر تو و اماننامه تو. ای دشمن خدا! ما را فرمان میدهی که از یاری برادر و مولایمان حسین علیهالسلام دست برداریم و سر در طاعت ملعونان و ناپاکان درآوریم. آیا ما را امان میدهی ولی برای فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله امانی نیست؟ شمر از پاسخ دندانشکن فرزندان امالبنین سلام الله علیها، ناامید و خشمناک شد و با سرافکندگی به خیمهگاه خویش برگشت.[۲]
برخی از روایات، به جای شمر بن ذی الجوشن، شخصی به نام "عبدالله بن أبی محل بن حزام" برادرزاده امالبنین سلام الله علیها را نام بردهاند، که برای حضرت عباس علیهالسلام و برادرانش اماننامه برد، ولی با پاسخ منفی آنان روبرو گردید.[۳] به هر روی، سپاه عمر بن سعد از این ترفند نیز طرفی نبست و نتوانست خللی در سپاه یکپارچه و مستحکم امام حسین علیهالسلام به وجود آورد.
1- الارشاد (شیخ مفید)، ص 342.
2- همان، ص 440؛ بحارالانوار (علامه مجلسی)، ج 44، ص 391.
3- معالم المدرستین (سید مرتضی عسکری)، ج 3، ص 105؛ الفتوح (ابن اعثم کوفی)، ص 895.
منبع: پایگاه دانشنامه اسلامی