رهبر معظم انقلاب در مهر ماه سال ۱۳۹۱ در جمع پرشور جوانان خراسان شمالی مطالبی را پیرامون سبک زندگی بیان نمودند که حاوی راهبردهای ارزشمندی در این خصوص است.
ایشان آسیب شناسی و علت یابی در زمینه عدم پیشرفت لازم در بخش سبک و فرهنگ زندگی را ضروری خوانده و در ادامه به طرح سی و یک سؤال اساسی در باره سبک زندگی ما ایرانیان پرداخته، توجه همگان را به تفکر و اندیشه پیرامون آنها معطوف نمودند.
گفتار حاضر تأملاتی کوتاه است که در پی سؤالات ایشان مطرح گردیده است. بخشهای پیشین این گفتار را در شمارههای قبل ملاحظه کردید. اینک توجه شما را به یازدهمین قسمت از این سلسله بحثها جلب میکنیم.
- چرا صلۀ رحم در بین ما ضعیف است؟
در دیدارهای خانوادگی چه اتفاقات خوبی رقم میخورد؟
اوقات فراغت انسان به بهترین وجه سپری شده، انرژی مثبت و فزایندهای میان افراد فامیل رد و بدل میشود. همچنین گرفتاریهای متعددی رفع شده، بی تردید حال آدمی خوب میشود. این شادمانی درونی برای اقوام مسئولیت پذیر بیشتر است. کسانی که حل مشکلات دیگران، روحی تازه در آنان دمیده، نوعی طراوت و تازگی برایشان به ارمغان میآورد.
وقتی اسلام بر سر مسئله «صله رحم» یا به تعبیر دیگر «ارتباطات فامیلی» چنین پافشاری میکند، ذهن انسان به این سو متمایل میشود که این امر مهم کارکرد ویژهای دارد که برازنده چنین تأکید قابل توجهی است.
با این وجود ما دائماً شاهد رخدادهایی هستیم که ارتباطات فامیلی را به حاشیه رانده، روز به روز کمرنگتر میکند. از جمله این رخدادها سبک زندگی جدید ایرانی است.
کیست که نداند فاصله طبقاتی، تشریفات، نوع پوشش و سلیقه، آداب مهمانی و رویههای گوناگون ارتباطی تا چه اندازه در پیوستن یا گسستن اقوام و خویشان مؤثر است؟
امروزه اینترنت و شبکههای ارتباطی در خانوادهها حرف اول را میزنند. به قول دوستی اگر پیش از این هنگام ورود به خانه میزبان از جهت قبله سؤال میکردیم، امروز بی شک از رمز وای فای میپرسیم!
این امر همیشه پیش برنده نیست. آدمها حوصله شنیدن درد دل دیگران را ندارند و موبایل به جای آنکه ما را به هم نزدیکتر کند، باعث دوری ما از یکدیگر شده است.
همچنین در خانوادهها بیش از اندازه به بچهها اهمیت داده میشود؛ به طوری که نظر آنان در اینکه کجا برویم و کجا نرویم، تعیین کننده است. حتماً شما نیز با خانوادههایی برخورد کرده اید که دعوت دیگران را نمیپذیرند، چون فرزندشان دارد برای کنکور آماده میشود. یا بچه شان با بچههای فامیل نمیسازد و مضحکتر آنکه مهمانی ساعت خواب او را به هم میریزد.
از این گذشته نقش تلفن، اینترنت و فضای مجازی نیز در کاهش مناسبات خانوادگی اساسی است. این امکانات هرچند در جای خود ارزشمند و بی بدیل است، اما احساس نیاز به دیدار را به شدت کاهش داده است!
بسط و گسترش رسانه برای بسیاری از جوانان جای دیدار با خویشان را گرفته است و ارتباطات خانوادگی نیز انتظار آنان را در رفت و آمدها پاسخ نمیدهد.
امروزه مسیر ارتباطی بسیاری از خانوادهها تنها پیغامهایی است که در فیس بوک و تلگرام و واتساپ برای یکدیگر میگذارند. فداکاری در این فرهنگ به آن است که به هم پیامکی بزنند، برای هم وُیسی بفرستند و یا حداکثر به هم زنگی بزنند!
ناهمخوانی خانوادهها از علل دیگری است که به کاهش ارتباطات منتهی شده است. چشم و هم چشمی، رقابت در چیدن تشریفات و گاهی حتی بخل و حسادت باعث کدورت شده، رفت و آمدها را با مشکل مواجه کرده است. زندگیها نیز روز به روز سختتر شده و در مهمانیها دیگر از عنصر سادگی اثری نیست!
شرایط سخت اقتصادی امکان مهمانی را سخت کرده و بسیاری از افراد را در لاک خود فرو برده است. کم نیستند افرادی که در پاسخ به این سؤال که چرا دست از فامیل و خویشان برداشته اید، با بی حوصلگی میگویند من به همین خانواده نُقلی خود برسم، خیلی هنر کرده ام!
این البته همه ماجرا نیست. وقتی تفاوت سطح زندگی به نوعی فاصله طبقاتی منجر میشود، افرادِ کمتر برخوردار ترجیح میدهند سراغ اقوام ثروتمند خود نروند تا به قول معروف چشم نبیند، دل نخواهد!
از سوی دیگر خانوادههای بیشتر برخوردار نیز میدانند که این قبیل رفت و آمدها زمینه طرح مشکلات افراد را فراهم آورده، آنان باید نقشی در این موارد ایفا کنند؛ لذا ترجیح میدهند از اساس دل به چنین مناسباتی ندهند تا گرفتار پیامدهای دردسرساز آن نیز نشوند.
برخی مشکلات نیز حاصل زندگی در شهرهای بزرگ است. ترافیک کور که سرطان لاعلاج شهرنشین هاست، دیر آمدن مردها از سرِکار که فرصت رسیدگی به خانواده را محدود میکند، مصرف گرایی که اولویتهای خانوادهها را جابجا کرده است، زندگیهای جزیرهای که ارتباط معقولی بین آنها تعریف نشده و حتی مشکلاتی همچون گرانی بنزین و... از جمله موانعی هستند که بر سر راه پیوندهای خانوادگی ایجاد شده اند.
نکته مهم دیگر آنکه در رفت و آمدهای فامیلی هرچند همه خویشان نقش ایفا میکنند، اما نقش برخی پر رنگتر و برجستهتر است. از آن جمله میتوان به بزرگترهای عاقل اشاره کرد که همچون نخ تسبیح دانههای پراکنده را گردهم آورده، به یکدیگر پیوند میزنند.
متأسفانه در سالهای اخیر و در میان بخشی از خانوادهها شاهد ناکارآمدی این افراد و در نتیجه از هم گسیختگی رابطه خویشاوندی هستیم. ممکن است علت این ناکارآمدی بی حوصلگی آنان و یا عدم تاب آوری در برابر سختی ارتباط با کوچکترها باشد. گاهی نیز حرص و طمع و رویه ناپسند جمع آوری مال و ثروت از سوی بزرگترها انگیزهای برای عدم اهتمام به پیوندهای فامیلی است.
خدا نکند پدر و مادری میان فرزندان خود تبعیض قائل شده، برخی را بر برخی دیگر ترجیح دهند. بلای خانمان سوزی که نه تنها در دوره حیات پدر و مادر که پس از فقدان آنان نیز باعث جدایی برادرها و خواهرها از یکدیگر شده، نوعی تفرقه ابدی میان آنان ایجاد میکند. وقتی والدین در دوره حیات خویش نتوانند بچهها را دور هم جمع کنند، پس از مرگ آنان چنین اتفاقی خواهد افتاد؟
اکنون با بررسی عواملی که ارتباطات فامیلی را مخدوش کرده، آمد و شدها را کاهش داده است، به بیان مواردی میپردازیم که میتواند یخ روابط خویشان را آب کرده، به مراودات آنان رونق تازهای بخشد.
در برخی خانواده ها، مهمانیهای دورهای وجود دارد که باعث میشود افراد فامیل ماهی یک بار دور هم جمع شده، یکدیگر را ببینند. میزبانِ هر دوره یکی از خانواده هاست و بسته به تعداد اعضای فامیل هرازگاهی نوبت پذیرایی به خانوادهای میافتد. امری ممکن و شدنی که پیامدهای مفیدی به بار میآورد.
گاهی همسایه ها، دوستان و همکاران جای فامیل و خویشان را در ارتباطات اجتماعی پر میکنند. آنان هرچند نزدیک و صمیمی، هرگز جایگزین اقوام ما نمیشوند. مزید بر اینکه گاه برخی ارتباطات ناسالم و یا حتی خدای نکرده خیانت و... در میان جمع دوستان شکل میگیرد که امکان بروز آنها در بین اعضای فامیل به جهت پیوندهای گسترده خانوادگی به مراتب کمتر است.
در مراودات برخی اقوام حرف و حدیث و حاشیه زیاد است. این کار جز آنکه تخم نفاق و کدورت را در دلها میپراکند، ارتباطات بعدی را نیز با خلل مواجه میکند. پرهیز از این قبیل حواشی به انسجام بیشترِ فامیل و در نهایت ارتباط عمیق ترِ آنان منجر خواهد شد.
خانوادههای بسیاری هستند که در آنها جوانان ترجیح میدهند بیشتر با دوستان خویش ارتباط داشته باشند تا اقوام؛ آنان حاضر نیستند والدین خویش را در رفت و آمدهای فامیلی همراهی نموده و حتی ماندن در خانه و تنهایی را نیز بر صله رحم مقدم میدارند. توجه به برکات این نوع ارتباطات و کوتاه آمدن جوانان از این ایده خودخواهانه کمک مؤثری به ارتباطات خانوادگی خواهد کرد.
در بین بعضی خانوادهها اختلافات ریشه داری وجود دارد که باعث کدورت جانها و دلها و در نتیجه قطع رحم شده است. تغییر زاویه نگاه ما کارگشا خواهد بود اگر اولاً ارتباط بیشتر را زمینهای برای رفع رنجشها قلمداد نموده، ثانیاً تعریف خویش را از خانواده، گستردهتر از تعاریف مصطلح قرار داده، اعضای یک فامیل را خانواده خویش به شمار آوریم.
هرچند ما مذاکره صمیمانه را زمینه ساز ارتباط سازنده دانسته، معتقدیم با گسترش رسانهها از میزان حرف زدن اعضای خانواده با یکدیگر به شدت کاسته شده است، اما از سوی دیگر میدانیم بحثهای اختلاف افکن سیاسی و اجتماعی گاه در میان خانوادهها جدایی انداخته، شرایط را برای رفت و آمدها سختتر و بغرنجتر میکند.
طرح گفتگوهای سالم، تحمل آرای دیگران و تاب آوری اجتماعی علاج قطعی این بحران جمعی است.