بوشهر از بنادر بزرگ و مهم ایران مىباشد که قریب به یکصد سال است به عنوان مرکز بنادر جنوب کشور شناخته شده. قبل از ظهور و ورود دین اسلام به ایران، بندرى به نام بوشهر اساساً وجود نداشته است و آبادى در دو فرسنگى سمت جنوب بوشهر در ساحل دریا بوده که آنجا را (ریشهر) مى نامیده اند. به قول مؤلفین "فارسنامه ناصرى" و "گنج دانش"، بوشهر از زمان کریمخان زند رو به آبادى گذاشت و در زمان ناصرالدین شاه رو به عمران بیشتر گذاشت و از بنادر تجارى مهم محسوب شد. تا در سال ۱۲۷۳ق که شهر هرات از طرف دولت ایران محاصره شد، انگلیسی ها خائف گشتند و براى انصراف ایران از تصرف هرات که کلید هندوستان شمرده مى شد، سى فروند کشتى جنگى به خلیج فارس فرستادند و پس از جنگ با دلاورمردان تنگستان این بندر را تصرف کردند. (این درگیرى بین باقرخان ضابط تنگستانى و پسر رشیدش احمدخان تنگستانى با چهارصد تفنگ چى در قلعه ریشهر روى داد و احمدخان تنگستانى به همراه ۷۲ نفر در این راه شهید شدند.) • در آغاز جنگ جهانى اول (۱۹۱۴م) قواى روس از شمال و نیروهاى انگلیس از جنوب کشور، ایران را در معرض هجوم قرار دادند. کشتی هاى جنگى انگلیس در مقابل بوشهر لنگر انداختند و نیروهاى اشغالگر، در تاریخ بیست و ششم رمضان المبارک سال ۱۳۳۳ هجری قمری (۸ اوت ۱۹۱۵م، برابر با ۱۷ مرداد ۱۲۹۴ش)، شهر بوشهر را به اشغال خود درآورند. یک روز از پس از اشغال بوشهر، چهارده نفر از احرار آن علیه اشغالگران اعتراض کردند ولى چون اهل جدال و اسلحه نبودند دستگیر و به هندوستان تبعید شدند. رئیسعلى خان دلوارى، شیخ حسینخان چاه کوتاهى و زائرخضرخان اهرمى سه نفر خوانین دلیر تنگستان از این وقایع آگاه شدند و تصمیم گرفتند که علیه دشمن قیام و در مقام مدافعه از وطن برآیند. حدود دو ماه قبل از اینکه قواى انگلیس بوشهر را اشغال کنند، جنرال کاکس کنسول انگلیس در خلیج فارس، نامه اى به مرحوم شیخ محمدحسین برازجانى روحانى متنفذ و مجتهد معروف دشتستان نوشت که جواب آن نامه انگیزه قیام رئیسعلى دلوارى آن قهرمان نامى ایران و اسلام شد. کنسول انگلیس در این نامه از شیخ محمدحسین برازجانى خواسته بود که از نفوذ خود استفاده کند و از هرگونه آشوب و قیام علیه اشغالگران جلوگیرى نماید. در این نامه تأکید شده بود که از دشمنى با دولت انگلیس هیچ سودى عاید ملت ایران نخواهد شد، بلکه در صورتى که ایرانیان وارد جنگ شوند، انگلیس یک سوم خاک ایران را به تصرف خود درخواهد آورد. شیخ در پاسخ به این نامه تمام مصیبتها را از طرف دولت انگلیس برشمرده و اعلام کرده بود که چنانچه عملیات انتقام جویانه علیه اشغالگران صورت پذیرد، مسئولیت آن بر عهده انگلیسیها خواهد بود. رئیسعلى در نامه هاى متعدد به شیخ محمدحسین برازجانى، براى جهاد و قیام علیه قواى انگلیس کسب تکلیف مى کند که سرانجام مرحوم شیخ، صورتى از حکم جهادى که مراجع شیعه از نجف اشرف ارسال داشته بودند، به ضمیمه حکم خود مبنى بر وجوب جهاد با کفار انگلیسى و جلوگیرى از رخنه آنها به بنادر جنوب و دشتى و تنگستان و لزوم همکارى خوانین این مناطق و بسیج مردم مسلمان براى رفتن به میدان جنگ صادر مى کند و براى همه خوانین مى فرستد. رئیسعلى دلوارى همین که از حکم جهاد مرحوم شیخ محمدحسین برازجانى و دیگر مراجع دینى آگاهى مى یابد، آماده نبرد با قدرت امپراتورى انگلیس مى شود و مقدمات کار را در خانه حاج سیدمحمدرضا کازرونى فراهم مى سازد. رئیسعلى همراه دوستش خالوحسین دشتى در اوایل ماه رمضان ۱۳۳۳ق در عمارت حاج سیدمحمدرضا کازرونى، پس از مذاکراتى با وى آمادگى خود را براى دفاع از بوشهر و جلوگیرى از پیشروى نیروهاى انگلیسى اعلام مى دارد. رئیسعلى پس از اظهار تشکر، قرآن مجید را مى طلبد و همین که خادم قرآن مى آورد، برمى خیزد و تعظیم مى کند و با احترام تمام آن را روى میز جلو خود مى گذارد، آنگاه رو به حاضرین کرده و مى گوید: «اى کلام الله گفتار مرا شاهد باش. من به تو سوگند یاد مى کنم که اگر انگلیسی ها بخواهند بوشهر را تصرف کنند و به خاک وطن من تجاوز نمایند در مقام مدافعه برآیم، و تا آخرین قطره خون من بر زمین نریخته است، دست از جنگ و ستیز با آنان نکشم، و اگر غیر از این رفتار کنم در شمار منکرین و کافرین به تو باشم، و خدا و رسول از من بیزار شوند.» بعد از اشغال شهر بوشهر در ۲۶ رمضان ۱۳۳۳ق، نیروهاى انگلیسى قصد تصرف ناحیه دلوار را مى کنند. دلوار محلى بود که پیش از آن چند بار سربازان انگلیسى به آنجا تجاوز کرده اما طعم تلخ شکست را در این ناحیه چشیده بودند. رئیسعلى خان دلوارى، شیخ حسین خان چاه کوتاهى و زائرخضرخان اهرمى، از این وقایع آگاه و در مقام دفاع از وطن برمى آیند. بدین ترتیب قیام دلیران تنگستان علیه اشغالگران انگلیس آغاز مى شود و نیروهاى متجاوز انگلیس که قریب به پنچ هزار بودند در دام دلیرمردان تنگستانى گرفتار مى آیند و عده زیادى از متجاوزان انگلیسى در این حمله از بین مى روند. قیام مردم تنگستان بر روى هم، هفت سال به طول مىانجامد.