عالی نیوز به نقل از رهروان ولایت؛ گزارشهاى تاریخى حاکى از آن است که مسلمانان بعد از نزول آیات حجاب و با شنیدن این آیات به وجوب حجاب و چگونگى پوشش زنان پى بردند و به همین دلیل بعد از نزول این آیات، زنان با پوششهاى متفاوتى در اجتماع حاضر مىشدند. مثلا طبرى در تفسیر خود آورده است: «عایشه» از پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) نقل کرده است: «رحمت خدا بر زنان مهاجر پیشگام باد، آنان هنگامى که خداوند فرمان حجاب را نازل فرمود، ضخیمترین پوششهاى پشمین خود را برداشتند و با آن سر و گردن خود را پوشاندند».[1]
مساله «حجاب» از مسائل مهمی بود که در دو سوره از سوره هاى قرآن مطرح شده است. ابتدا این نکته به طور اجمال در سوره احزاب آیه 59 مطرح شد و سپس با تفصیل بیشتر در سوره نور آمده است: «و َقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیوبِهِنَّ وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِى إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِى أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیرِ أُوْلِى الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا یضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون[نور/31] و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند و پاکدامنى ورزند و زیورهاى خود را آشکار نگردانند مگر آن چه طبعاً از آن پیداست، و باید روسرى خود را بر گردن خویش [فرو] اندازند و زیورهایشان را جز براى شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان [همکیش] خود یا کنیزانشان یا خدمت کاران مرد که [از زن ]بىنیازند یا کودکانى که بر عورتهاى زنان وقوف حاصل نکردهاند آشکار نکنند و پاهاى خود را [به گونه اى به زمین ] نکوبند تا آنچه از زینتشان نهفته مىدارند معلوم گردد. اى مؤمنان! همه [از مرد و زن ] به درگاه خدا توبه کنید، امید که رستگار شوید».
آیاحجاب در زمان پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) چادر مشکی بود
«سیوطى» به سند خود از «ام سلمه» نقل کرده است که بعد از نزول آیه حجاب زنان انصار از منازلشان با پوششهاى مشکى خارج مىشدند به گونهاى که به نظر مىرسید بر سر ایشان کلاغى نشسته است.[2] درحدیث دیگرى آمده است که نزد عایشه از برترى زنان قریش سخن به میان آمد. او گفت: «زنان قریش صاحبان فضیلتاند اما به خدا قسم من در پاىبندى به کتاب خدا و ایمان به قرآن کسى را برتر از زنان انصار ندیدم. وقتى آیه حجاب نازل شد و مردان این آیه را در خانهها بر زنان خود خواندند، بعد از آن هر یک از آن زنان با لباس خود، سر و کنارههاى صورتش را مىپوشاند. آنان وقتى صبح پشت سر رسول خدا به نماز ایستادند سر و گردن خود را پوشانده بودند به گونهاى که خیال مىکردى بر سر آنها کلاغ نشسته است».[3]
بعضی از تفاسیر مهم، مانند تفسیر «الدر المنثور سیوطی» ، «روح المعانی» و «تفسیر المیزان» نیز در ذیل آیه جریان تاریخی فوق را نقل کردهاند. علاوه بر شاهد تاریخی مذکور، که سکوت پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) در مقابل رنگ مشکی پوشش زنان انصار، نیز دلیل بر تقریر و تأیید آن است، شواهد لغوی فراوانی نیز برای اثبات این مدعا وجود دارد که اساساً در ریشهی لغوی جلباب رنگ مشکی اخذ شده است؛ زیرا جلباب در لغت از ریشهی «جُلب» است و یکی از معانی جُلب در بسیاری از کتابهای لغوی معتبر، تیرگی و سیاهی است؛ مثلاً «جُلب اللیل» به معنای سیاهی شب آمده است.[۲۳]
همچنین در برخی از کتاب هایی که درباره ی انواع لباسهای اسلامی نوشته شده است، جلباب به پوشش گستردهی مشکی که زن روی لباسهای دیگر میپوشد معنا شده است.[۲۶]
از مجموع شواهد لغوی، تفسیری و تاریخی مذکور، به روشنی استفاده میشود که نوع پوشش زنان پس از نزول آیهی شریفه، جلباب و چادر و رنگ آن مشکی بوده است.
در نتیجه: اولاً: چادر مشکی منشأ و ریشه ی قرآنی دارد. ثانیاً: از آنچه گذشت معلوم مى شود که برداشت مردم از این آیات، وجوب حجاب و چگونگى حضور زنان در اجتماع و بین نامحرمان بود. آنها به دستور اسلام باحجاب و چادر مشکی در جامعه حاضر میشدند. فقها و مفسران نیز مفاد این آیات را وجوب پوشش خاص براى زنان در برابر مردان نامحرم و در زمان حضور پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) دانسته اند.[4]
---------------------------------------------------
برای مطالعه به کتب زیر مراجعه کنید:
1. آسیب شناسی حجاب/ مهدی مهریزی.
2. مسأله حجاب/ شهید مطهری.
پینوشت
[1]. جامع البیان، ج 9، ص306.
[2]. الدر المنثور، ج 5، ص221.
[3]. همان، ج 5، ص42.
[4]. نک: سعید راوندى، فقه القران، ج 2، صص127 ـ 130.
[5]. به عنوان نمونه ر. ک: لسان العرب، ذیل کلمه جلب.
[6]. الخطیب العدنانی، الملابس و الزینهٔ فی الاسلام، ص ۱۹۰.