عالی نیوز به نقل از رهروان ولایت: یکی از عقاید وهابیت که به تکفیر سایر مسلمین میانجامد، عدم سوگند به غیر خداست؛ آنان سوگند به غیر خدا را منع کرده و معتقدند هرکس به غیر خدا سوگند یاد کند، مشرک بوده و از دایره اسلام خارج است. ابن تیمیه پدر فکری وهابیت در این باره مىگوید: «شرک دو قسم است: «شرک اکبر: که خود داراى انواعى است که از جمله آن، طلب شفاعت از مخلوق و توسل است. شرک اصغر: مثل ریا. و از جمله شرک اصغر، سوگند به غیر خداست، چون از «ابن عمر» نقل شده که پیامبر(صلىاللهعلیهوآله) فرمود: «هر کس به غیر خدا قسم بخورد، شرک ورزیده است.»[1] وی در جای دیگر در مورد سوگند به غیر خدا میگوید: «قسم خوردن به غیر خدا مشروع نیست، بلکه از آن نهی شده است».[2]
«صنعانى» در «تطهیر الاعتقاد» بعد از آنکه در مورد «قبوریون» سخن گفته و روش آنها را عیناً همان روش مشرکان و اعمالشان را موجب شرک دانسته است، مىگوید: «آنها سوگند به اسماى غیر خدا مىخورند و حتى اگر کسى براى اینکه حقانیت خود را ثابت کند، به خداوند سوگند بخورد، سخنش را نمىپذیرند. اما اگر همین شخص به اسم یکى از اولیاى خود قسم بخورد، سوگندش را قبول نموده و وى را تصدیق مىکنند و این همان عبادت بتها باشد».[3]
مخالفت این اعتقاد وهابیت با آیات قرآن
اگر سوگند به غیر خدا شرک است، چرا خداوند در قرآن کریم به بسیارى از مخلوقات خود قسم یاد کردهاست؛ مثل «و العصر[عصر/1] به عصر سوگند»، «و العادیات[عادیات/1] سوگند به اسبان دونده» ، «و النازعات[نازعات/1] سوگند به فرشتگانى که جان مجرمان را به شدت از بدنهایشان جدا مىکنند» ، «و الناشطات[نازعات/2] قسم به فرشتگانى که روح مؤمنان را با مدارا و نشاط جدا مىسازند» ، «و التین[تین/1] سوگند به انجیر» ، «و الضحى[ضحی/1] قسم به روز» ، «و الفجر و لیال عشر[فجر/1و2] سوگند به صبحگاهان و قسم به ده شب» خداوند در آیات سوره شمس یازده بار به مخلوقاتش قسم یاد کردهاست. و بسیاری آیات دیگر که شمار آنان به چهل میرسد. اگر قسم خوردن به غیر خدا شرک است چرا خداوند خود قسم خوردهاست؟ آیا خدای متعال -العیاذبالله- قصد گمراهی بندگانش را داشتهاست؟!
ممکن است کسى بگوید: جواز سوگند به غیر خدا، از طرف خود او مستلزم این نیست که انسان هم مىتواند به غیر خدا سوگند بخورد، در پاسخ مىگوئیم: بیان سوگند به غیر خدا، از جانب خداوند متعال، دلالت بر این مطلب دارد که قسم خوردن انسان به مخلوقات، هیچگونه قبحى ندارد. اگر خداوند با سوگند به مخلوقات، براى خودش شریک قرار داده و مرتکب شرک اصغر گردیدهاست ـ تعالى الله عن ذلک ـ کسى که در این امر از او پیروى کرده و سوگند به غیر خدا خورده، عملى قبیح انجام ندادهاست! چون تبعیت از عمل خالق کردهاست و تبعیت از عمل خالق برای مخلوق نه تنها عیب نیست که فضیلت هم هست.
مخالفت اعتقاد وهابیت با سنت پیامبر(صلىاللهعلیهوآله)
مردى حضور نبى گرامى اسلام(صلىاللهعلیهوآله) آمد و گفت: «اى رسول خدا! پاداش کدام صدقه بزرگ تر است؟ فرمود: «سوگند به پدرت! از آن آگاه مىشوى و آن اینکه، صدقه دهى در حالى که سالم هستى و به آن حرص دارى. از فقر مىترسى و به فکر زیستن در آیندهاى».[4]
مخالفت اعتقاد وهابیت با عمل صحابه
امیرالمومنین(علیهالسلام) در نامهای خطاب به معاویه نوشت: «سوگند به جانم! اگر دست از گمراهى و تفرقه بر ندارى، به زودى آنها را خواهى یافت که تو را مىطلبند».[5]
نقل شده روزی «مسروق» به «عایشه» گفت: «تو را به صاحب همین قبر(قبر رسول خدا) سوگند مىدهم و از تو مىپرسم در مورد خوارج از رسول خدا(صلىاللهعلیهوآله) چه چیزى شنیدى؟ عایشه گفت: از رسول خدا(صلىاللهعلیهوآله) شنیدم که فرمود: «همانا خوارج از نظر خلق و خُلق بدترین افراداند. آنان را کسى خواهد کشت که از جهت خَلق و خُلق، بهترین و نزد خداوند نزدیکترین وسیله است.»[6] در اینجا که مسروق به صاحب قبر قسم خورد، اما عایشه وى را از این عمل منع نکرد.
نقد حدیثی که وهابیون به آن استناد کردهاند
اصل حدیث این است: پیامبر اکرم(صلىاللهعلیهوآله) شنید که عمر به جان پدر خود سوگند یاد مى کند. حضرت فرمود: «خدا شما را از سوگند به جان پدرهایتان بازداشته است، هر کس سوگند یاد مىکند، به خدا قسم بخورد و یا ساکت باشد».[7] این حدیث دلالتى بر مدّعاى آنها ندارد و علت چنین اشتباه فاحشى این است که آنان ثقل اصغر را رها نموده و به وصیت پیامبر اسلام(صلىاللهعلیهوآله) عمل نکردند.
جواب: اینکه پیامبر (صلىاللهعلیهوآله) از قسم خوردن به جان پدران نهی نمود، بدین جهت بود که پدران صحابه اکثراً مشرک و بت پرست بودند. لذا آنها نزد خدا احترام و قداستى نداشتند که انسان به آنها سوگند یاد کند. کسى که خود را مجتهد و صاحب نظر در دین مىداند، براى استنباط، نباید فقط به یک حدیث تکیه کند و بر طبق آن فتوا دهد؛ بلکه باید چند حدیث را که در یک زمینه، وارده شده را جمع کند و بر اساس آنها فتوا دهد.
ابن تیمیه و پیروانش احادیث دیگر را رها نموده و به خیال خود استنباط کردهاند، در حالى که در کنار این حدیث، احادیث بسیاری در کتب اهل سنت وجود دارد که موید گفتار ماست؛ به طور مثال پیامبر اکرم(صلىاللهعلیهوآله) در جای دیگری فرمود: «به پدران و مادران خویش و نیز به بتها، سوگند یاد نکنید» همچنین در جای دیگری فرمودند: «به پدران خویش و نیز به بتها سوگند نخورید».[8] با توجه به این دو روایت مقصود حدیث اول نیز روشن مىشود؛ هدف پیامبر(صلىاللهعلیهوآله) در نهى از سوگند خوردن به مظاهر شرک و مشرکان بودهاست. به گواه اینکه در کنار آبا، انداد و طواغیت وارده شده که به معناى بتها و عناصر سرکش است. بنابراین نهى پیامبر(صلىاللهعلیهوآله) متوجه موردى خاص از سوگنده بوده است. و از سوگند به مقدساتى مانند پیامبران، نهى و جلوگیرى نشده است.
--------------------------------------------------------------------
پینوشت
[1]. رسائل الهدیه، ابن تیمیه، ص 25
[2]. الرسائل و المسائل، ابن تیمیه، جلد 1 ،صفحه17
[3]. کشف الارتیاب، شیخ محسن امین، ص 268.
[4]. صحیح مسلم، مسلم، ج 4، ص 419
[5]. نهج البلاغه، نامه 9، امام على (علیهالسلام) که نمونه کامل از تربیت اسلامى است، در جاهاى مختلف به طور مکرر به جان خود سوگند یاد کرده است; مثل خطبه هاى 24، 23، 56، 89
[6].البدایه و النهایه، ابن کثیر دمشقی،ج 8، ص 315/ شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج 2، ص 267/ مجمع الزوائد، هیثمی، ج6، ص239/مناقب امیرالمؤمنین، محمد بن سلیمان کوفى، ج2، ص361
[7].« ان رسول الله سمع عمر و هو یقول و ابى فقال ان الله ینهاکم ان تحلفوا بآبائکم و من کان حالفاً فلیحلف بالله او یسکت» ابن ماجه در ج 1، ص 277/ ترمذى در ج 4، ص 109 از جامع/ نسایى در ج 7، ص 4 و 5
[8]. «لا تحلفوا بابائکم و بأمهاتکم و بالانداد»،سنن ابن ماجه، ابن ماجه، ج 1، ص 278/ «لا تحلفوا بآبائکم و لا بالطواغیت»سنن نسایى، نسایی، ج7، ص 7