در آن زمان ایتالیا 720 سال فرصت داشت تا جمعیت خود را دو برابر کند. وقتی ما در آن زمان نمیتوانستیم نیاز مردم را تامین کنیم چطور میتوانستیم در 17 سال بعد برای کشوری با دو برابر جمعیت برنامهریزی داشته باشیم و نیازهای مردم را تامین کنیم؟ لذا ممکن بود مسائل و مشکلات امنیتی هم پیدا کنیم. اگر به جای جمعیت 78 میلیون کنونی 140 میلیون جمعیت داشتیم، مسائل و مشکلات اقتصادی و اشتغال که الان با آن درگیریم چه میشد؟ آبی که الان میگوییم نداریم در آن صورت چه میشد؟
دکتر سیّد علیرضا مرندی* - در ابتدای دهه 70 رشد جمعیت 9/3 درصد بود. این میزان طبق محاسبه جمعیتشناسان به این معنا بود که جمهوری اسلامی هر هفده هجده سال جمعیتش دو برابر میشود. در آن زمان از عهده ارائه خدمات با این رشد جمعیت برنمیآمدیم.
مدارس یکشیفته ما دوشیفته و سهشیفته و بیشتر شد، فرزند ما که برای ادامه تحصیل به مدرسه میرفت امکان داشت به تحصیلاتش لطمه وارد شود، معلم باید چند شیفت آموزش میداد به جای اینکه یک دوره را پوشش دهد و در نتیجه معلم فرسوده میشد و دانشآموز زمان کمتری برای درس میگذاشت، آموزش عالی ما در آن زمان گسترشی پیدا نمیکرد، تغذیه افراد کوپنی بود، مسئله اشتغال افراد وجود داشت، وقتی جوانان ما نمیتوانستند شغل داشته باشند طبیعتا وقتی جمعیت دو برابر میشد این امکان سختتر میشد، در حالی که ممکلت در حال جنگ هم بود. وزیر برنامه و بودجه دولت وقت در آن زمان اذعان داشت از عهده هزینههای جمعیت بر نخواهد آمد. در آن زمان ایتالیا 720 سال فرصت داشت تا جمعیت خود را دو برابر کند. وقتی ما در آن زمان نمیتوانستیم نیاز مردم را تامین کنیم چطور میتوانستیم در 17 سال بعد برای کشوری با دو برابر جمعیت برنامهریزی داشته باشیم و نیازهای مردم را تامین کنیم؟ لذا ممکن بود مسائل و مشکلات امنیتی هم پیدا کنیم. اگر به جای جمعیت 78 میلیون کنونی 140 میلیون جمعیت داشتیم، مسائل و مشکلات اقتصادی و اشتغال که الان با آن درگیریم چه میشد؟ آبی که الان میگوییم نداریم در آن صورت چه میشد؟ در آن زمان نگرانی در مورد این مسائل برایم احساس مسئولیت ایجاد میکرد، این نگرانی را در دولت مطرح کردم. من در آن زمان محافظهکار نبودم و هنوز هم نیستم. اگر چیزی از نظر من درست باشد باید عنوان کنم. لازم ندیدم مصاحبه کنم و هیچگاه هم این کار را انجام ندادم اما با یک یک مسئولان صحبت کردم، با یک یک سران سه قوه بحث کردم، با آقای منتظری صحبت کردم و به عبارتی با هر کسی که میتوانست در این کار نقش داشته باشد صحبت کردم. در نهایت خدمت حضرت امام (ره) از نگرانیهای خود نوشتم و حضرت امام (ره) پاسخ دادند که مطلب مهمی است و باید در رسانهها و دانشگاهها مطرح شود و مورد بررسی قرار گیرد. این امر با مجوز حضرت امام (ره) بود.افراد مخالف بسیار نادر بودند. وقتی طرح گفته شد، افراد بسیاری بر اهمیت کار صحه گذاشتند. امکان دارد الان افرادی اظهار مخالفت کنند اما در آن زمان مخالف اجرای طرح کنترل جمعیت نبودند. آیتالله موسوی اردبیلی که در نماز جمعه بیان میکردند باید نسل را زیاد کرد، وقتی دلایل اجرای سیاستهای کنترلی را شنیدند قانع شدند نباید در خطبهها بر افزایش نسل تاکید کنند. همه نگران بودند تنظیم خانواده کار خلاف شرع است و نمیخواستند ورود پیدا کنند. آقای منتظری و بسیاری قبول کردند که در سخنرانیها و خطبههای خود مسئله افزایش نسل را مطرح نکنند. نگرانی همه از بعد شرعی بود. وقتی حضرت امام (ره) ابراز داشتند این مطلب قابل بحث است، نگرانیها از لحاظ غیر شرعی بودن بر طرف شد و لذا قبل از قانونی شدن آن، والدین امر تنظیم خانواده را شروع کردند. الان که منحنیهای رشد جمعیت را بررسی میکنید میبینید که خیلی پیشتر از اینکه قانون در مجلس تصویب شود، رشد جمعیت شروع به کاهش کرد چرا که مردم تنها نگران نظر حضرت امام (ره) در مورد حرمت تنظیم خانواده بودند. عدهای از مردم از لحاظ مذهبی نگران بودند که کار خلاف شرع نباشد و عده دیگر از جهت جنگ و کاهش تعداد جوانان، در نتیجه شهادت و جنگ نگران بودند و میخواستند این کمبود جبران شود. وقتی مردم دیدند حضرت امام (ره) نگران این مسائل نیستند بنابراین نگرانی مردم هم از این جهات برطرف شد. بنابراین کنترل جمعیت خیلی قبلتر از تصویب قانون، توسط خود مردم عملیاتی شد. قانون ما همانند قوانین چین تنبیهی نبود. چین میگوید یک بچه بیشتر جریمه نقدی و غیره دارد. قانون ما اینگونه بود که از بچه چهارم به بعد بیمه فرزند بر عهده خود والدین است.
منبع: عصر ایران