برجام فرصت است، تهدیدش نکنید!
با این توضیح این واحد سیاسی (جمهوری اسلامی ایران) برای رسیدن به اهداف ملی و ارزشی ، گریزی ندارد که در این مسیر با تبدیل چالشها به فرصتها و با لحاظ مقدورات ملی و ملاحظه محذورات محیطی ، طی طریق نماید. از این زاویه لازم است قانونمندیهای رفتاری حاکم بر محیط و جهت آن را که بسیار متحول شد ه را استخراج و سپس با درنظر گرفتن شرایط امروز پی جویی اهداف باشد. در ذیل برخی مفاهیم مهم از جمله قدرت، امنیت، کانون قدرت، ماهیت امنیت و ... که در این گذار دچار تحول شده است را ذکر کرده و سپس در مورد نسبت آن با ساختار نظام بینالملل و کشورمان خواهیم پرداخت.
به دلایلی از جمله همه جانبه شدن ارتباطات و فنآوری اطلاعات، جهانی شدن، اهمیت یافتن حقوق بشر و اتحادیه-های سیاسی قدرت هم به لحاظ ابعاد و هم از حیث ماهیت ، متعدد و متنوع شد. کانون قدرت از دولت به سایر بازیگران از جمله بازیگران غیررسمی – خصوصی، مدنی، و ... متمایل شده و یا جمعاً در تصمیم سازی و تصمیم گیریهای مسائل داخلی، منطقه ای و بین المللی در صورت هم مسیر بودن مؤثرند. همچنین به دلیل گسترش و نفوذ صنعت ارتباطات و اطلاعات – ماهیت امنیت و تهدید نیز تغییر اساسی کرده است. امنیت که تا قبل از این به عنوان امنیت وجودی در دستور کار بود، به یمن این تغییر و تحول ، تفکر و نگاه فلسفی جهانیان، به امنیت رفاهی به عنوان موضوع رایج تغییر ماهیت داد. البته همانگونه که در قدرت نیز قدرت سخت و انباشتی البته رایج نیست اما مهم و استراتژیک است. ماهیت امنیت هم نیز مبتنی بر همین قاعده است. به تعبیری در گردش جاری قدرت، موازنه قدرت به سه دلیل جهانی شدن – اهمیت یافتن حقوق بشر و تشکیل اتحادیه های سیاسی کمرنگ شد.
برای توضیح و تشریح بندهای مذکور باید گفت: اگر زمانی مسایل سیاست جهان به وسیله تعامل دولتها حل و فصل میشد اکنون مسایل دیگری در دستور کار سیاست جهان قرار گرفته اند که از صلاحیت و اقتدار دولت به تنهایی خارج است.به عبارتی حاکمیت که تا پیش از این در ساختار دولت (حکومت) متمرکز بود چند لایه و متکثر شد. قدرت دیگر صرفاً به حاکمیت و حکومت محدود نمی شود. بلکه قدرت ناشی از روابط، قدرت ناشی از ارتباطات آزاد و قدرت ناشی از توافق . امروزه ماهیت قدرت ، ترکیب و تلفیقی از قدرت سخت – نرم – هوشمند(1) و قدرت شبکه ای است .
می توان اذعان کرد به دلیل کثیرالاضلاع بودن قدرت، تحول قدرت به چند جانبه گرایی سوق کرده و ازحالت قطبی شدن – رادیکالگرایی و یکجانبه گرایی خارج و به سوی اعتدال و همپیوندی در حال سوق یافتن است.اهمیت قدرت مجازی و شبکه های فرامرزی به گونهای است که موجب شکل گیری قدرت ارتباطی شده و چهره چهارمی از قدرت رخ می نمایاند. اگر چهره اول قدرت ، توانایی تصمیم گیری با تکیه بر منافع قدرت و چهره دوم ، توانایی تعیین دستور کار بین المللی و تأثیرگذاری بر سایر کنشگران و چهره سوم ، توانایی ساختاری به معنای شکل دادن به ترجیحات و خواسته های دیگران با هدف ایجاد نتایج مطلوب بود، چهره چهارم قدرت توانایی گفتمان مولد با تکیه بر قدرت اقناع و با اتکا به قدرت شبکه ای است.
قدرت در داخل مرزها از طریق مشارکت همه بازیگران رسمی و غیررسمی تولید خواهد شد (حکومت، بخش خصوصی و جامعه مدنی ) و در واقع روابط یک جانبه جای خود را به چند جانبه داد. در صحنه بینالملل، یاری گیری و شرکای موضوعی میتواند قدرتنمایی کند. در واقع این ازجا دررفتگی قدرت به معنای منحصر نبودن قدرت به یک کشور قدرتمند است و در ساختار نظام بین الملل این تغییر کانون قدرت ، موجب شکلگیری مفهوم جدیدی به نام دیوانسالاری بین المللی شده است. یعنی موضوعی در ساختار نظام بینالملل قابل حل و فصل است که به این قانونمندی رفتاری (تعدد قدرت، تعدد بازیگران و ...) و نقش انواع بازیگران توجه داشته باشد و مجموع شرایط مذکور، مفهومی را بوجود آورده به نام دیپلماسی عمومی – در یک جمله تعریف آن عبارت است از اینکه دیگر دستگاههای رسمی سیاست خارجی دولتها تصمیم گیرنده نیستند بلکه باید با شراکت سایر بازیگران و متفقاً و با تجمیع ابزارهای هریک از بازیگران به تصمیم سازی در فرایند موضوعات جهانی رسید.
لازمه دیپلماسی عمومی، گفتمان تناظری است در قبال گفتمان دیالکتیکی – گفتمان تناظری دیکته میکند که برای مؤثر بودن و نتیجه بخشی موضوعات در نظام بین الملل باید در راستای آن موضوع سازگاری و اتفاق و اتحاد در داخل واحد سیاسی شکل گرفته و همچنین سازگاری منطقی با محیط بین المللی برقرار سازد. به عبارتی تنوع و تعدد نگاه و تفکر در مسیر یک هدف قرار گیرد و به عکس ، گفتمان دیالکتیکی هر عنصر درصدد حذف عنصر دیگر برآید و به افق و هدف نگاهی نداشته باشد.
برای تکمیل موضوع دو مفهوم دیگر نیز جای اشارت دارد. در دوران سیال و گذار نظام بینالملل امنیت فراگیر و دسته جمعی حائز اهمیت است. اگر افغانستان ناامن شود همه جا ناامن است و دیگر آن که در شرایط توصیفی مذکور، تهدید هم ماهیت دوجانبه دارد و به عبارتی تهدید از پایین به بالا و از جمله اینکه در حال حاضر در دنیا توسط گروههایی چون داعش و غیره، شاهد هستیم – پست تروریسم – که از طریق سایبری و بیوتروریسم و غیره که پاشنه آشیل قدرتهای بزرگ نیز شده است.
از طرفی مهارت رهبران سیاسی این است که با استفاده از این قانونمندیهای رفتاری که مصالح متقابل بشری درصدد جایگزین شدن منافع ملی است که با برد – برد فرموله می شود در تعقیب اهداف ملی بر مبنای این منطق باید امور را کارگردانی کرد. نتیجه: از جمله موضوع مهم ایران با جامعه جهانی توافق برجام است در این راستا مفاهیم و گزاره های مذکور به ما توضیح می دهد ؛ برای آنکه برجام ، نتیجه ای اساسی برای کشور و مردم به ارمغان آورد ؛ لازمه آن داشتن گفتمان تناظری در داخل و محیط بین الملل است چه در مذاکرات چه در مواضع چه در دیپلماسی عمومی، در غیر این صورت به ضد آن تبدیل خواهد شد و متاسفانه آنچه که شاهد هستیم گفتمان دیالکتیکی است نه تناظری(2).
برای آنکه برجام ، نتیجه ای اساسی برای کشور و مردم به ارمغان آورد ؛ لازمه آن داشتن گفتمان تناظری در داخل و محیط بین الملل است چه در مذاکرات چه در مواضع چه در دیپلماسی عمومی، در غیر این صورت به ضد آن تبدیل خواهد شد که متاسفانه شاهد آن هستیم!