بسی جای تاسف دارد که برخی با تفسیرهای نامعقول، به ساحات مقدس اهل بیت(علیهمالسلام) نسبت ناروای فحاشی و ناسزا گویی میدهند و سخن امام حسین(علیهالسلام) را دشنامگویی قلمداد کرده و امام خویش را فحاش معرفی میکنند. نباید بداخلاقی و بدزبانی خود را اینگونه توجیه کنیم و آن را دینی جلوه دهیم.
برخی افراد از بخشی از فرازهای خطبه امام حسین(علیهالسلام) در مسیر کربلا به ابن زیاد با عنوان «الدعی ابن الدعی» اینگونه پنداشتند که حضرت به ابن زیاد ناسزا گفته و او را «زنازادهی پسر زنازاده» خوانده است و گمان کردهاند که چون امام به مخالفین خود بد زبانی کرده، پس بد زبانی به مخالفین و منحرفان از صراط حق، نه تنها مشکلی ندارد، بلکه همچون خود حضرت باید به آنان فحاشی و بد زبانی کرد، یعنی همانگونه که امام حسین(علیهالسلام) به ابن زیاد ناسزا گفته و نسبت زنازادگی به او و پدرش داده، ما نیز در ناسزاگویی به امام حسین(علیهالسلام) اقتدا میکنیم و اگر بنا باشد ایرادی گرفته شود، ابتدا باید از خود امام ایراد گرفت که چرا دشنام داده است.
در پست گذشته روایت مذکور را بیان کردیم و معانی کلمه «دعی» را در لغت عرب ذکر کردیم و گفتیم که در میان معانی حقیقی کلمه «دعی» معنای «زنا زاده یا حرامزاده» وجود ندارد و توضیح دادیم که مقصود امام از کلمه «دعی» چه بوده است.
اکنون در این مقاله به ادامه مباحث میپردازیم:
بر فرض که «دعی» به معنای حرامزاده باشد نباید فحاشی محسوب شود.
گفتیم که دعی اصلا در لغت عرب به معنای «زنازاده» نیست. حال بر فرض، حتی اگر کلام امام در اینجا را به معنای زنازادگی بدانیم، نباید این تعبیر را دشنام و فحاشی تلقی کنیم؛ زیرا این سخن امام، بیانی از حقایق زندگیِ حاکمان فاسق و فاجری است که مدعی جانشینی پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) بودند و جالبتر آنکه اولیای طاهرین آن حضرت را به دلیل امر به معروف و نهی ازمنکر، مخالف احکام اسلام و خارج از دین میدانستند. حال، امام(علیهالسلام) برای روشنگری مردم جاهل، میخواهد نشان دهد که ای مردم! ببینید شما با چه کسانی بیعت کرده و آنها را خلیفه و جانشین پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) و مجری احکام شریعت اسلام میدانید! بیعت با چنین کسانی ننگ و مایه رسوایی است. چنانکه در ادامه همان خطبه فرمود: «خداوند و پیامبر و مؤمنان و نیز پاکدامنان و افراد باغیرت و شخصیتهاى سربلند نمىپسندند که طاعت فرومایگان را بر قتلگاه بزرگواران ترجیح دهیم».[1]
به هر حال، پیامآور دین و اخلاق و معنویت و تربیت و ادب، خودش در غایت ادب است و هیچگاه با فحش و دشنام به مصاف با باطل نمیرود؛ زیرا فحاشی و دشنام دادن از خصوصیات اهل باطل بوده و بر فطرت پاک و زلال انسان نمینشیند. از همین رو کسی نباید فحش و دشنام را وسیلهای برای ابراز حق بداند؛ وگرنه در روش و عمل، تفاوتی میان اهل باطل و اهل حق نخواهد بود.
این وارونه جلوه دادن اسلام و سیره اهل بیت(علیهمالسلام) خطری بس عظیم است که فرهنگ اسلامی را تهدید میکند. در شأن پیروان اهل بیت(علیهمالسلام) نیست که در همسویی با دشمن، با نمایش چهرهای غیراخلاقی از اسلام، آب به آسیاب دشمن بریزند. سیره اولیا و بزرگان دین، تکیه بر اخلاق و تعقل و بردباری و یکپارچه ادب و احترام، حتی در مقابل توهین و دشنام جاهلان و سبک مغزان است و هیچگاه از اخلاق الهی خویش عدول نکردهاند. حتی اگر در مقابله یا مواجهه با کافری قرار میگرفتهاند، حرف درشت میزدند اما فحاشی نمیکردند. ائمه اطهار(علیهمالسلام) حتی برای حرف درشت زدن هم حد و حدودی قائل بودند.
بلکه اهل بیت(علیهمالسلام) بزرگوارانی بودند که توهین و دشنام جاهلان را با خوشرویی و محبت پاسخ میگفتند؛ چنانکه داستان بزرگ منشی امام حسن(علیهالسلام) در مقابل توهینهای مرد شامی معروف است.[2]
اگر اندکی در مجامع روایی بچرخیم احادیث متعدد و بسیاری در مذمت فحش و ناسزاگویی، از امامانِ ادب، میبینیم.[3]
توجیه فحاشی با تمسک به عبارتی از امام حسین(علیهالسلام)
متاسفانه برخی میخواهند با استناد به این بخش از فرمودههای امام حسین(علیهالسلام) رفتارهای غیراخلاقی و فحاشیهای خویش را توجیه کرده و حتی به آن صورتی شرعی ببخشند و اینگونه تلقی کنند که وقتی امام حسین(علیهالسلام) به عبیدالله بن زیاد با گفتن عبارت «الدعی ابن الدعی» نسبت حرامزادگی داده و به او ناسزا گفته و فحاشی نموده است، پس ما نیز میتوانیم با الگوگیری از حضرت، فحاشی کنیم.
جای بسی تاثر و تاسف است که چگونه برخی با تفسیرهای سطحی و عوامانه خویش، به ساحات مقدس اهل بیت(علیهمالسلام) _ که مصداق آیه تطهیرند _ نسبت ناروا و ضد ارزشیِ فحاشی و ناسزا گویی میدهند و این سخن امام(علیهالسلام) را دشنامگویی تلقی نموده و امام خویش را فحاش معرفی میکنند. نباید بدعملی و بدزبانی خود را با نسبت دادن به ائمه اطهار(علیهمالسلام) توجیه کنیم و آن را دینی جلوه دهیم.
بدون شک اینگونه توجیهات واهی برای تئوریزه کردن فحاشی و بد اخلاقی در مجالس مداحی است که به دور از روح ادب است. امام صادق(علیهالسلام) به شیعیان خود فرمود: «ای شیعیان، شما به ما منسوب هستید، پس مایهی زینت ما باشید نه مایهی سرافکندگی [و ملامت و آبروریزی] ما؛ با مردم نیکو سخن بگویید، و زبانتان را حفظ کنید و از زیادهروی و زشتگویی بازدارید».[4] این مایهی شرمساری است که باعث رسوایی و سرافکندگی اهل بیت(علیهمالسلام) شویم بهگونهای که پیروان ایشان را به دور از ادب قلمداد کنند و بگویند اینان از امامانشان پیروی میکنند پس [نعوذ بالله] امامان آنها نیز اینگونه بودند.
توجیه کلام امام حسین(علیهالسلام) توسط وهابیت
در پست قبل گفتیم که در میان شش معنایی که برای کلمه «دعی» ذکر کردیم، یکی از معانی «دَعِیّ» معنای «فرزندخوانده» است و بیان کردیم که اصلا این مفهوم با سیاق کلام امام(علیهالسلام) نه تنها سازگاری ندارد، بلکه قرائن موجود نیز بر خلاف آن است.
اما با تاسف فراوان میبینیم وهابیت خبیث در صدد توجیه این کلام امام بر آمده و در پاسخ به سوالی در رابطه با معنای «الدعی ابن الدعی» تنها یک معنا برای «دعی» ذکر میکند و آن، همان معنای «فرزندخوانده» است و معانی دیگر دعی را اصلا ذکر نمیکند تا اینگونه جلوه دهد که مقصود حضرت در این سخن، همین معنای فرزندخوانده بوده است.[5]
در حالیکه اصلا معنای پسرخواندگی در این سخن حضرت، قابل قبول نیست؛ چراکه علاوه بر ناسازگاری سیاق کلام با چنین معنایی، موید دیگری هم بر مقصود نبودن این معنا در کلام امام وجود دارد و آن، اینکه «زیاد بن ابیه» هرگز یتیم نبود تا پسرخواندهی کسی و در تحت تربیت آن کس قرار بگیرد. وهابیت همیشه در پوشاندن حقائق، گوی سبقت را از همگان ربودهاند.
البته وهابیت سابقه طولانی در دفاع از امویها و دستاندرکاران اموی و تطهیر چهره آنان داشته است و حتی یزید را در قتل امام حسین(علیهالسلام) تبرئه کرده و او را تطهیر و تقدیس کرده است و در مقابل امام حسین(علیهالسلام) را مقصر دانسته و حتی برخی از آنان قائلاند که امام حسین(علیهالسلام) با خروجش بر علیه خلیفه مسلمین، کار حرامی انجام داده است.[6] بنابراین از وهابیت خبیث هیچ بعید نیست که کلام امام را بهراحتی توجیه کنند و از یک فرد که نسبش اینچنین آلوده است، اینگونه دفاع کنند و مفهوم کلام امام را به دورترین وجه ممکن حمل کنند.
در نتیجه:
نتیجه این دو مقاله این شد: اولا: در میان معانی وضعی و حقیقی کلمهی «دعی» معنای «زنازاده و ولدالزنا» وجود ندارد. بلکه برخی از معانی این کلمه، مفهوم عامی دارند و این شمول و گسترهی مفهومیشان، افرادی را که نسبشان نامعلوم است را نیز در بر میگیرد. به عبارت دیگر، افرادی که نسبشان نامعلوم است نیز جزو مصادیق آن قرار میگیرند. لذا کلمه «دعی» هرگز دلالت مطابقی و مستقیم بر معنای زنازاده ندارد و از اینرو میتوان گفت که هیچ تصریحی به زنازادگی ابن زیاد در سخن امام وجود ندارد. هر چند این لفظ به خاطر قرائن خارجی و پیشفرضهایی که در مورد نسب ابن زیاد در ذهن مردم وجود داشت، بر مصداق «حرام زادگی» حمل میشد.
ثانیا: بر فرض، اگر معنای حقیقی و وضعی «دعی» ولدالزنا میبود، باز هم نمیشد اینرا فحش و ناسزا تلقی کرد و از آن سوء استفاده نموده و فحاشی و بدعملی خود را با آن توجیه کرد؛ چون امام حسین(علیهالسلام) درصدد بیان واقعیتی اسفناک بود چراکه امویها زنازادگی را نسب به حساب میآوردند و در صدد قبحزدایی از این منکر بودند چنانکه در پست قبلی اشاره کردیم ابوسفیان، زیاد را پسر خویش، و معاویه او را برادر خویش معرفی کردند و امام میخواست بیان کند که اینان زنازاده هستند نه فرزند شرعی. البته این در صورتی است که فرض کنیم معنای وضعی و مطابقی کلمه «الدعی» در لغت، زنازاده باشد در حالیکه بیان کردیم این کلمه برای چنین معنایی اصلا وضع نشده است.
_______________________
پینوشت:
[1]. «ألَا وَ إِنَّ الدَّعِی ابْنَ الدَّعِی قَدْ رَکَزَ مِنَّا بَینَ اثْنَتَینِ بَینَ السَّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَیهَاتَ مِنَّا الدَّنِیئةُ یأْبَى اللَّهُ ذَلِکَ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ حُجُورٌ طَابَتْ وَ أُنُوفٌ حَمِیةٌ وَ نُفُوسٌ أَبِیةٌ وَ أَنْ نُؤْثِرَ طَاعَةَ اللِّئَامِ عَلَى مَصَارِعِ الْکِرَام».
[2]. مناقب آل أبی طالب(علیهمالسلام)، محمد بن على ابن شهر آشوب مازندرانى، (588ق)، قم، نشر علامه، 1379ق، ج4، ص19.
[3]. از باب مشت نشانه خروار، به چند نمونه از روایات مذمت فحاشی اشاره میکنیم: الامام الصادق(علیهالسلام): «اِحفَظ لِسانَک عَن خَبیثِ الکلامِ؛ زبان خود را از بیان کلمات زشت و رکیک محافظت کن». بحار الأنوار، محمد باقر بن محمد تقى مجلسى، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، 1403ق، ج68، ص285.
الامام علی(علیهالسلام): «الفُحشُ وَ التَّفَحُّشُ لَیسا مِن الإسلامِ؛ دشنام دادن و بد دهنی (یا دشنام شنیدن) از اسلام بدورند». غرر الحکم و درر الکلم،عبدالواحد بن محمد تمیمى آمدى، محقق و مصحح: رجائى، سید مهدى، قم، دارالکتاب الإسلامی، 1410ق، ص81.
الامام باقر(علیهالسلام): «اِنَّ اللهَ یبغِضُ الفاحِشَ المُتَفَحُّشَ؛ خداوند شخص ناسزاگوی بد دهن را دشمن دارد». بحارالانوار، پیشین، ج69، ص110.
رسول الله(صلیاللهعلیهوآله): «ایاکُم وَ الفُحشَ؛ فَاِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ لایحِبُّ الفاحِشَ المُتَفَحِّشَ؛ از دشنامگویی بپرهیزید، زیرا خدای عزوجلّ ناسزاگوی بد دهن را دوست ندارد». همان، ج70، ص303.
الامام علی(علیهالسلام): «اَسفَهُ السُّفَهاءِ المُتَبجِّحُ بِفُحشِ الکَلامِ؛ نابخردترین نابخردان، کسی است که به دشنامگویی افتخار کند». غررالحکم و درر الکلم، پیشین، ص205.
[4]. «یا مَعْشَر الشِّیعَةِ إنَّکمْ قَدْ نُسِبْتُمْ إلَینا کونُوا لَنا زَیْناً وَ لا تَکونُوا عَلَیْنا شَیْناً قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً احْفَظُوا أَلْسِنَتَکُمْ وَ کُفُّوهَا عَنِ الْفُضُولِ وَ قَبِیحِ الْقَوْل». شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار(علیهمالسلام)، نعمان بن محمد ابن حیون، (363ق)، محقق و مصحح: محمد حسین حسینى جلالى، قم، جامعه مدرسین، 1409ق، ج3، ص585؛/ و الأمالی، محمد بن على ابن بابویه، (381ق)، تهران، کتابچى، 1376ش، ص400.
[5]. توجیه وهابیت در مورد کلمه الدعی ابن الدعی .
[6]. به چند نمونه از سخنان وهابیت در مورد یزید توجه بفرمایید: کلیپ شماره1؛ کلیپ شماره2؛ کلیپ شماره3؛ کلیپ شماره4؛ کلیپ شماره5؛ کلیپ شماره6؛ کلیپ شماره7؛ کلیپ شماه8؛ کلیپ شماره9....